سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راسخان در دانش کسانی اند که دست نیکیو زبان راست و دل صاف و عفّت شکم و فرج دارند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :47
بازدید دیروز :700
کل بازدید :2100456
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/8
6:33 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

میان حقیقت و دروغ چهار انگشت فاصله بیش نیست. این گونه است که از شنیدن تا دیدن، فاصله میان حق و باطل است. هم چنین فاصله میان نقص و کمال نیز چهار مرگ است. آدمی تا این چهار مرگ را نچشد نمی تواند امید داشته باشد که به کمال دست یابد.

به هر حال همه انسان ها چنان که قرآن می فرماید به مرگ اختیاری یا غیر اختیاری، حقیقت را به چشم خواهند دید و پرده های غفلت از دیدگان آدمی برداشته می شود و کشف الغطا صورت می گیرد. اما فاصله میان رسیدن به این کمال اختیاری تا آن کمال غیر اختیاری همانند فاصله از دوزخ تا بهشت رضوان الهی است. به این معنا که هر کسی در نهایت به مرگ و اجل خویش، از این دنیا بیرون می رود و پرده های دنیا از دیدگانش برداشته می شود و در آن زمان است که برخی در دوزخ کمالی خویش، تمام جلال الهی را تجربت خواهند کرد و خواهند چشید. اما هستند کسانی که به مرگ اختیاری خویش در دنیا به کمالی دست می یابند که همگان در قیامت آ‌رزوی آن را خواهند کرد. کمالی که جلوه های زیبا جمال الهی را به رخ آدمی می کشد و همه هستی در برابر چنین جمالی به سجده تسخیری می افتند و خلافت وی را به جان و دل پذیرا می شوند و طائعین گویان به استقبال این خلیفه کامل و  انسان والا می آیند.

آدمی را چهار چیز به بند می کشد و به دنیا غفلت می کشاند و پرده های کلفت و بزرگ باطل و دروغ بر چهره اش می افکند. سختی ها و مصیبت ها، گرسنگی و تشنگی ها، شهوت و هواهای نفسانی، و در نهایت دیگران رهزن که در همه جا به کمین آدمی نشسته اند، چنان آدمی را به خود می گیرند که ربوبیت و پروردگاری الهی را فراموش می کند چه رسد که در مقام الوهیت او را ببیند و به ستایش آن یگانه و یکتای هستی بپردازد.

این ها بندهایی است که انسان می بایست از آن ها خلاصی یابد. در حدیث قدسی است که خداوند برای رهایی بندگانش از این بندها، به آنان چهار راه نشان می دهد تا به هریک از این بندها بگریزد و خود را به کمال مطلق برساند که همان مفهوم تقرب الی الله و ربوبیت عبودی و عبودیت ربوبی است.

در حدیث قدسی آمده است که خداوند خطاب به فرزندان آدم فرمود: یا ابن آدم لایخلص عملک حتی تذوق اربع موتات: الموت الاحمر و الموت الاصفر و الموت الاسود و الموت الابیض.

الموت الاحمر، احتمال الجفاء‌ و کف الاذی.

و الموت الاصفر ، الجوع و الاعسار.

و الموت الاسود،‌ مخالفة النفس و الهوی فلاتتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله.

و الموت الابیض، العزلة.

ای فرزند آدم ! عمل تو خالص نشود مگر آن که چهار مرگ را بچشی: مرگ قرمز، مرگ زرد،‌ مرگ سیاه و مرگ سفید.

اما مرگ قرمز ایسنت که سختی ها را تحمل کنی و به دیگران آزار نرسانی. اما مرگ زرد ، گرسنگی و تنگدستی است. مرگ سیاه و آن مخالفت با نفس و هواهای نفسانی است، پس از هواهای نفسانی پیروی و تبعیت مکن که تو را از راه خداوند گمراه می سازد. اما مرگ سفید همان گوشه نشینی و عزلت است.(حدیث قدسی ، ص 53)

بسیاری از گرفتاری ها مردم و نقص و دوری از کمال ایشان ،‌ ریشه در این امور پیش گفته دارد. اگر کسی بتواند در زندگی خویش جفاهای دیگران را تحمل کند و اهل صبر و حلم و شکیبایی باشد می تواند امید داشته باشد که گامی به سوی حقیقت برداشته است.

اصولا دنیا بر محور فتنه و آزمون و بلا و ابتلاست. اهداف و فلسفه و حکمت های بسیاری برای این مساله در قرآن آمده است که جای بحث آن در این جا نیست. کوتاه آن که انسان با صبر بر جفاکاری دیگران می تواند امید داشته باشد که انسانی صابر است و در مقام صابران در می آید و از آن مقام و آثارو تفضلات آن بهره مند می شود.

دست داشتن از آزار و اذیت دیگران به هر شکل و شیوه ای از دیگر کارهایی است که انسان می بایست انجام دهد. برای بسیاری غیر قابل تحمل است که نسبت به جفای دیگران صبر و تحمل پیشه کند. به  این معنا که می تواند خود را از اذیت و آزار دیگران به هر شکلی حفظ کند و نگه دارد ولی نمی تواند بی خیال جفای دیگران شود. برای مردمان بهتر از مرگ است که بخواهند جفای دیگران به ویژه دوستان را تحمل کنند. با این همه اگر چنین مرگی را بپذیرند و بچشند می توانند امیدوار باشند که گامی به سوی کمال برداشته اند.

فقر و گرسنگی و نداری بی گمان برای بسیاری از مردم سخت و دشوار است. از این رو گفته اند که جان کسی را بگیر ولی مالش را نگیر. در حدیث آمده است که فقر نزدیک است که عامل اصلی کفر باشد و مردمان را به سوی کفر و بی دینی سوق دهد. بنابراین اگر کسی بتواند گرسنگی و تنگدستی را تحمل کند و این مرگ را در زندگی بچشد امید داشته باشد که گام دوم به سوی کمال را برداشته است.

هواهای نفسانی که جای خود را دارد. بسیاری از مردمان اسیر و در بند آن هستند که هلاکت بی شماری از مردمان به سبب آن می باشد. اگر کسی بتواند بر هواهای نفس خویش مسلط شود و این سختی جان کندن را تحمل کند بی گمان گام سوم به سوی کمال را برداشته است.

حضور در جمع و حفظ خود از غیبت و دروغ و باطل و بیهودگی و بیهوده گویی بسیار سخت و جانکاه است. آدمی به طور طبیعی به جمع گرایش دارد و انسان را انسان گفته اند که به دیگری انس می گیرد و خو وطبیعت  وی آن است که در میان جمع باشد. خداوند گزارش می کند که در آغاز آفرینش برای این که آدمی به آرامش برسد برای وی زوج و همسر قرار دادیم تا از تنهایی به در آید.

اگر انسان بتواند در میان جمع باشد و در همان حال تنها بوده وعزلت واقعی نفسانی داشته باشد کاری بس بزرگ کرده است. به این معنا که در میان تن ها باشد ولی تنها باشد و این تن ها او را به سوی غفلت از خداوند نبرد بلکه وسیله ای برای تعالی و رشد وی شود و او را به یاد خداوند اندازد. با این همه چنین امری برای بسیاری شدنی نیست. پس عزلت نشینی برای تربیت نفس می تواند مفید باشد؛‌ چنان که همه انسان های کامل از پیامبران و اولیا و اوصیا چهل نشینی داشته و عزلت را خوش می داشتند و هر سالی مدتی را این گونه به سر می بردند.

اگر انسان بتواند در این دنیا این چهار مرگ را تجربه کند می تواند امیدوار باشدکه پرده های غفلت را از پیش دیدگان خویش زدوده و کشف غطا نموده و در مسیر کمالی گام برداشته است و زود است که به مقصد و مقصود برسد.

  


88/2/19::: 11:49 ص
نظر()