شاید از اختلاف سران داستان های بسیاری شنیده اید ولی فکر می کنم این یکی تازگی داشته و خواندنی باشد.
در داستان های مردم چین و ماچین از پرنده ای سخن می گویند که دارای دو سر است و در کوهستان های دور دست و دست نیافتنی زندگی می کند.
هر یک از دو سر این پرنده تنها به فکر این است که رقیب خودش را از میدان به در کند. اختلاف این دو سر آن چنان زیاد است که حاضر نیستند رنگ و روی یک دیگر را ببینند. این گونه است که به هر چیزی چنگ می اندازند تا آن دیگری را از سر راه بردارد. هر روز علیه یک دیگر توطئه می کنند و ده ها نقشه را به اجرا می گذارند. از زهر و سم برای کشتن یک دیگر استفاده می کنند.
این در حالی است که این دو سر به تن و تنه خود هیچ نمی نگرند که این دو سر بر یک تن و تنه قرار گرفته است و هر سمی که یکی به دیگری می دهد در این تن مشترک می رود و آن را مسموم می کند و قدرتش را به تحلیل می برد.
داستان این سران ، همانند داستان سران کشورهای اسلامی است که هریک می کوشد تا دیگری را از سر راه بردارد و هزاران توطئه می کنند و سموم بسیاری را حتی ازدشمنان خود تهیه می کنند به خورد این تن بیچاره و ملت های اسلامی می دهند. در حالی که اگر خوب به تن و تنه خودشان نگاه کنند به سادگی در می یابند که از یک تن مشترک برخوردارند و مسمومیت دیگری چیزی جز مسمومیت خود نیست.