برخی از آدم ها هنرهایی دارند که از توان هیچ هنرمندی بر نمی آید. به نظر می رسد که انسان هایی تیزهوشی هستند و اگر در طبقه بندی هوشی بخواهیم رده بندی کنیم از کسانی هستند که از تمام ظرفیت خود استفاده کرده و بیش از ظرفیت نیز از آن کار کشیده اند. از این رو سلول های خاکستری آن ها افزایش و فعالیت الکترودها در آن ها به شدت شتاب جریان دارد. شاید کله هایشان یک کمی بیشتر از دیگران بزرگ شود تا این حجم زیاد اطلاعات و پردازش را انجام دهند. چنان که از این رو پیشانی های بلندتری هم دارند و بخش پیشین جمجمه برای سرعت پردازش نیازمند آن شد که بزرگ تر و بلندتر شود.
به هر حال حجم بسیار بالایی از فعالیت مغزی خود را به امر پردازش منطقی اطلاعات اختصاص می دهند. برخی می گویند که دروغگوها و خالی بندان برای این که بتوانند یک سیر منطقی و شبه عقلانی و عقلایی برای گفته های خودشان ترتیب دهند از بیش از شصت در صد فعالیت های مغزی خودشان را به این امر اختصاص می دهند و کارایی و فعالیت مغزی ایشان به شدت افزایش می یابد که در انسان معمولی و حتی دانشمندان این گونه نیست. این که گفته اند دروغگویان و خالی بندان کم حافظه اند برای این است که آنان از بخش حافظه خودشان برای پردازش اطلاعات بهره می برند و چیزی را برای حافظه به جا می گذارند تا اطلاعات پردازش پیشین در آن جا نگه داری و ذخیره شود.
از آن جایی که این بخش حافظه نیز در خدمت پردازش و فعالیت جاری و کنونی قرار می گیرد، موجب می شود که نقش حافظه کاهش فزاینده ای پیدا کند و نتواند دروغ ها و پردازش های پیشین را نگه داری کند. از این رو، دروغگو کم حافظه است و یادش می رود که پیش از این برای اثبات مطلب خود از کدام مطلب و یا مطالب دروغ و خالی بندی ها استفاده کرده است. این را تنها کسانی درک می کنند که خودشان در حدی از تیزهوشی باشند وگرنه بافندگی اطلاعات و پردازش فعلی خالی بندان در آن حد و اندازه است که مخاطب و شنونده یادش می رود که طرف پیش از این چه بافته و پرداخته بود. برای همین خالی بندان حرفه ای کم تر لو می روند و پته ایشان روی آب می آید.
به هر حال خالی بندی هنری است که هر کس ندارد. مادرم می گفت: غیر از خالی بندی، هنر دزدی نیز نیاز به هوش و تیزی و زیرکی خاصی دارد و از عرضه هرکسی بر نمی آید. گاو نر می خواهد و مرد کهن تیز هوش. هر کسی که نمی تواند از بیت المال حال کند. این ها عرضه می خواهد. این عرضه را می توان در چن بعد مورد تحلیل و بررسی قرار داد. یکی آن است که باید خیلی خوب تربیت شده و ورز آمده باشد تا بی خیال دین و وجدان بشود. یعنی از ساختار روحی و روانی خوبی برخودار باشد تا بتواند این هنر دزدی و دروغگویی و خالی بندی را به خوبی عرضه کرده و نشان دهد و هم باید از استعداد و تیزهوشی خدا داد بهره مند بوده باشد. چون کسی که تیز هوش نباشد هم در دزدی لو می رود و هم در خالی بندی و دروغگویی دستش رو می شود. پس باید هم از نظر طبیعی و فیولوژی آدم توانا و تیزهوشی باشد و هم از نظر تربیت به خوبی ور آمده و ورزیده شده باشد.
مادرم در حالی که به ما سر کوفت می زد، می گفت: شما نه از تیز هوشانید و نه این طوری تربیت شده اید. هم مشکل ذاتی دارید و هم عرضی. نه ژن شما درست و حسابی بوده و نه من عرضه تربیت درست حسابی داشتم. بی چاره مانده بود از این همه بی عرضگی ما و بی کله ای مان. توقع بی جا داشت که ما در این جماعت جای پا باز کنیم. نه عرضه خالی بندی را داریم و نه دزدی. ما کاملا بی هنریم.
بی خود نیست می گویند دروغگویی و دزدی و خالی بندی هنر است و این هنر مادر همه هنرها از یکم تا این هنر هشتم است. این هنر را نیز تنها تیز هوشان و تربیت شدگان دارند با یک شرط اساسی و آن بی ریشگی و بی وجدانی است که بحمدالله در این جماعت عیان است. پس می پذیریم که این جماعت هم هنرمند هستند و هم تیز هوش و هم تربیت یافته و ورزو ( همان گاو نر) هر چند که کم حافظه هم هستند ولی این عیب بزرگی نیست.
اینان تیزهوشانی هستند که از استعداد خود برای دنیا خود استفاده می کنند و دانش را به جهت منافع خود سوق داده اند. اگر این دانشمندان از این هنر استفاده می کردند چه می شد؟ خدا به همگان رحم کند. گویا جماعتی از ایشان که پیش از این در حکومت بودند دوباره برای خود راه باز کرده و به منابع قدرت چسبانده اند.