خداوند دارای دو دسته از صفات جلالی و جمالی است که از مجموعه آن ها به کمال یاد می کنند که تعبیر دینی آن همان الله است ؛ زیرا الله نامی است که جمع کننده همه نام ها و اسمای الهی است. الله چنان که قرآن می فرماید: الله نورالسموات و الارض( سوره نور) بیان گر جلوه های ظاهری همان چیزی است که در آیات دیگری چون در سوره توحید و اخلاص از آن به " هو " یاد شده است. از این رو خداوند در نسب شناسی و تبار شناسی خود می فرماید: قل هو الله احد ، الله الصمد. بگو که همان هو که الله است یکتا و صمد و بی نیاز و پر است وجود است و هیچ جایی خالی ندارد و اجوف و تو خالی نیست.
خداوند در این سوره به نقش واسطه فیض، یعنی وجود یکتای آفرینش یعنی پیامبر(ص) نیز اشاره می کند که هر گونه شناختی از راه او صورت می گیرد چنان که هر نوع وجودی از راه او تحقق خارجی می یابد که به حکم دایره وجودی اگر او وجودی است که همه چیز به او نهایی می شود و باز می گردد( الی ربک المنتهی و الی ربک الرجعی) می بایست از نیز آغاز شود.
به هر حال خداوند به الله تجلی ظهوری یافته است و این هویت محض (هو) به اشکال مختلف در هستی و آفرینش خود را نشان داده است. از این روست که تجلیات خداوندی در کل به دو دسته تجلیات جلالی و جمالی دسته بندی می شود.
تجلیات جلالی خداوند که ریشه در اسمای جلالی دارد به اشکال مختلف بیانگر عظمت و شکوه خداوندی است؛ چنان که تجلیات جمالی خداوند از خاستگاه اسمای جمالی است و بیانگر رحمانیت و رحیمت او و نمایشگر زیبایی ها و مهربانی های اوست.
انسان ها به عنوان مظهریت تام و کامل الله در نقش خلافت ربوبی طولی قیام می کنند و خود مظهر جلال و جمال الهی هستند. با این همه چون همانند خداوند از اراده طولی و مشیت و اختیار و آزادی طولی برخوردارند ، هر از گاهی خود را گم می کنند و جایگاه و موقعیت خلافت الهی بودن را از یاد می برند و به سبب ظلوم و جهول بودن راهی دیگر می روند.
این جاست که نیازمند تازیانه انذار هستند تا در راه قرار گیرند و به دام جلال الهی گرفتار نشوند و از جمال الهی بیش تر بهره گیرند.
آیات قرانی سرشار از دو دسته آیات انذاری و تبشیری است. انذارهایی آن است تا جلال خداوندی را بشناسید و از آن بگریزید و تبشیرها از آن روست که آدمی را به سوی جمال تشویق و ترغیب کند. یکی از جلو آدمی را می کشد و آن دیگری به تازیانه انذار پیش می راند. از این روست که برای هر کسی سایق و راننده ای از جلو به عنوان مبشر و محرکی از پشت سر به عنوان منذر است که با تازیانه ای از جلال به سوی جمال می راند.
در دعاها آمده است که خدایا من از خودت به خودت پناه می برم ؛ یعنی از جلال تو به جمال تو می گریزم که مصداقی از آیه ففروا الی الله است. باشد تا با خواندن آیات قرآنی از جلال خداوند نیز همانند جمال او اگاه شویم و همان اندازه که نگاهی به آیات بهشتی داریم نگاهی به آیات دوزخی داشته باشیم .
بر این اساس می توان گفت که آیاتی که درباره دوزخ و کیفرها و مجازات ها و شکنجه های آن وارد شده است آیاتی محرک زا و انگیزه بخشی هستند که از پشت سر ما را به سوی خیر و کمال و جمال می راند.