سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چه نیکوست فروتنى توانگران برابر مستمندان براى به دست آوردن آنچه نزد خداست ، و نیکوتر از آن بزرگمنشى مستمندان به اعتماد بر خدا برابر اغنیاست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :460
بازدید دیروز :362
کل بازدید :2150087
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/2/9
3:49 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

هنگامی که تاریخ عصر قاجاری را مطالعه می کردم از این که برخی مردم این دوره پول های هنگفتی می دادند تا برای خود عناوینی چون معین الدوله و مشیر الدوله و یا امین التجار و عضد السلطنه و مصدق السلطنه تهیه و خریداری کنند به این حماقت ایشان می خندیم که این همه پول و مال بی زبان را می دهند که لقبی برای خود خریداری کنند.

مسابقه خرید عناوین رسمی چنان افزایش پیدا کرده بود که گاه عناوین و مناصب کم می آمد به ویژه این که مناصب نسل در نسل می ماند و کلب السلطان و حتی ملیجک ( همان گنجشک به لری و میلجا و یا میلجه گیلکی ) نیز عناوین نادر و پر بهایی بود که برخی برای دست یافتن بدان سر و دست نیز می شکستند.

این بود تا به یمن قدوم دانشگاه های انتفاعی و غیر انتفاعی و با نرخی آزاد و دولتی، برخی از صاحب منصبان بی مدرک و نام و نشان خواستار عناوین کارشناسی و ارشد و دکترا شدند. در همان آغاز دانشگاه هاوایی به شکل هوایی مدرک را از آمریکا ارسال می کرد و شخص می توانست ناخوانده کلی مدرک در رشته های مختلف برای خود تهیه کند که از آن جمله بر پایه راپورت رسمی نهاد غیر رسمی دادگستری بیش از 8 هزار نفر به این مقامات ومدارک ارسالی دست یافتند و حتی برخی از مدارس دولتی از فنی و یا غیر فنی گرفته تا نظری و عملی اقدام به فروش رسمی مدرک کردند و کلی از مردمان را به این جوازات عبور دلخوش داشتند.

گفتم به حتم که اینان دارندگان علمی هستند که به تجربت چون دندانپزشکان تجربی حصول کرده اند و نیازمند مدرک پاره ای هستند که خود را معرفی کرده و به خلق بشناسانند.

این گذشت تا برای این بنده علت اشتیاق وافر خرید و فروش مدرک به اقسام وانواع در حوزه های علم و دانش دین و دنیا سوال بر انگیز شد و به مجلس افتضاح و استیضاح برده و حکم را به استنطاق کشاندم که حکمیت نماید که این ذوق و اشتیاق از بهر چیست؟  چرا مردم زمانه ما نیز همانند عصر قجری در پی قهوه قجری هستند تا کام خویش را تلخ و شیرین کنند؟

تا این که نقش این مهم آشکار شد و دریافتم که این مجاملات و در و دیوار زدن از بهر چیست؟ اگر این عناوین افتخاری و این پارگان مدرک بی اعتباری نبود که هر پدر سوخته ای منصبی را غصب نمی کردی و مملکت را به چنین روزی نمی افکندی.

همین یاران غار خویش که در خواندن متن سواد دست خطی فرومانده بودند، در پشت میزهایی یافتم که برای رسیدن بدان می بایست از هزار راهرو تنگ و آن چنانی گذشت و به هزار حاجب پاسخ داد تا به ایشان رسید.

ایشان را از درآمد همان است که در مغز ما نیاید و نگنجد و چنان بهره ای از جیفه دنیا بر گرفته اند که لحاف زر دوز چند نسل شود.

بدتر این که ایشان را در مقامات دستی دراز بوده و همه مملکت به دانش ناداشته خود مدیریت می کنند. هر کسی عنوان دکتری و مهندسی خریده در بخش های مدیریت عالی تکیه زده و کارشناسانه کشور را به هر سویی که خواسته می برد.

اکنون دانستم که این عناوین در عصر قجری و پجری و هجری چه می کرده و چه ها می کند. اگر که برای آنان در آغاز هزینه ای چند میلیونی داشته ولی در نهایت برای ایشان درآمدی میلیاردی داشته است و از مناصب هر آن چه خلق عظیم به سال ها خورد ایشان به یکباره خورند و درد مردمان به یکبار چاره کنند و جان از ایشان به سلامت ستانند که مرگ را چاره هر درد بی درمانی است. از این روست که صاحبان دکترای افتخاری و خریداری، از وزیر و نیم وزیر و نیم تنبان وزیر و معاونت گرفته تا استادان دانشگاه و شبه دانشگاه  ، آن را در نسخه ای پیچیده به ملت دهند تا آب آن خورند ، برای خود حرمت خرند و برای مردمان مرگ فقر و ناداری آورند که سلامت خلق و ملت در این،  و شکوه و جلال امیران مدرک خر و مدرک خور در آن است.

باشد که از چنین تجربتی که آموخته ام شما را یاد باشد که در ازمنه آتیه فکر آتیه خانم باشید و از همین امروز به هر حیلت و چاره شده دست کم عنوان خرک السلطان را خریده که در آینده این نیز به درد نوادگان و نبیرگان ندیده هفتگانه تان خورد.

دل خوش سیری چند