یکی از احکام قرآنی که در آیه 34 سوره نساء بیان شده است ضرب النساء است که از گذشته تا کنون بیش ترین تحلیل و تبیین را با خود به همراه داشته و دو دسته از محققان و اندیشمندان را در مقابله هم قرار داده است. این اختلاف دیروز و امروز ماست. از همان زمان نزول آیه، مردمان با خود این پرسش را مطرح می ساختند که چگونه می توان میان متناقضات یا متناقض نماییهای چند جمع کرد؟ از یک سو با این همه تاکید در اسلام بر این که زن از نظر اسلام بخشی از مرد است که به وی آرامشی خاص می بخشد؛ یعنی آرامشی را زن به همسر خویش می بخشد که از هیچ راه دیگری، آن آرامش تامین نمی شود، یا این که زنان، گل های زندگی هستند نه قهرمانان و پهلوانان میدان جنگ و جهاد و دیگر مطالبی که درباره زنان بیان شده و آنان را در مقام و جایگاهی بلند قرار داده است، به گونه ای که پیامبر(ص) می فرماید: من از دنیا تنها سه چیز را دست می دارم، زن و عطر و نماز که این اخیر چشم روشنی من است؛ با این همه تصریحات مختلف، چگونه می توان ضرب و زدن زنان را توجیه کرد، حتی اگر این زدن به دنبال نافرمانی و عدم تمکین یعنی نشوز زنی انجام پذیرد؟