انسان به حفظ آبروی خویش بیش از مال و حتی گاه جان بها و ارزش قایل است. در فرهنگ وحیانی اسلامی عرض و مال و جان از اموری است که حفظ و احترام آن لازم وضروری است.
ابن اسفندیار در تاریخ خویش آورده است که شخصی در دربار رویان بود که هرگز از سوی دلقک دربار مورد طعن و تمسخر قرار نمی گرفت و دلقک دربار به وی احترام می گذاشت و به قول معروف او را دست نمی انداخت.
شاه از این مساله شگفت زده شد و از او چون و چرا آن را پرسید. آن شخص گفت که انسان پول و مال را برای حفظ جان و آبرو به دست می آورد و آن چه مهم است همین دو تا است و مال و ثروت خودش هیچ ارزشی ندارد.
من دیدم که می شود با برقرار کردن ماهیانه ای برای دلقک می توان از زخم زبان و نیش و کنایه او در امان باشم. این گونه بود که پول ناچیز هر ماه به او می دهم و نه تنها از نیش و زخم زبانش در امان هستم بلکه از سوی وی نیز احترام و عزت می بیینم . پس وقتی با مالی می توان حفظ آبرو کرد چرا از آن بهره نگیریم و خود را گرفتار زخم سخن او کنم؟