بی آن که به خاستگاه و یا انگیزه های اجتماعی بودن انسان توجه کنیم، بی گمان آدمی موجودی اجتماعی است و هیچ شکی و تردیدی در آن راه ندارد. همین مساله به عنوان انگیزه اصلی گرایش انسان به سوی اجتماع و تعاملات اجتماعی است و می کوشد تا با دیگری ارتباط بر قرار کند. کنش ها و واکنش های اجتماعی انسان بستگی به نوع برخوردها و ارتباط او دارد. این نیز برخاسته از نگرش او به هستی و جایگاه و موقعیت خود و موقعیت دیگری دارد. به این معنا که هر گونه نگرشی به انسان و هدف از آفرینش می تواند در نوع تعاملات وی تاثیر گذار باشد و کنش ها و واکنش های او را به شکلی مختلف و گاه متضاد در آورد. از این روست که شناخت نقش اساسی را در نگرش بازی می کند چنان که نمی توان از نقش احساسات و عواطف در شیوه برخوردها و کنش ها و واکنش های چشم پوشید.