بی گمان انسان پیچیده ترین آفریده خداوندی در هستی است. از این روست که خداوند پس از آفریدن انسان بر خود آفرین می فرستد و می فرماید: تبارک الله احسن الخالقین. این انسان موجودی در نهایت استوا و اعتدال است. به نظر می رسد که بر خلاف ماهیات وجودی جهان نمی توان آدمی را در حوزه ماهیت تفسیر کرد. شاید اختلاف بنیادین میان مشائین و اشراقین و سپس اهل حکمت متعالی از همین پیچیدگی انسان سرچشمه گرفته باشد. به این معنا که اهل معرفت و حکمت آن گاه که به هستی می نگرند و ارسطو وار بر اساس منطق صوری به اساس هستی تامل و دقت می کنند در می یابند که همه آفریده های خداوند دارای ماهیت و جنس و فصلی هستند که از دیگری بازشناخته می شود. این گونه است که اصالت ماهیت و دیدگاه های جدیدتر پدیدار شناسی معنا و مفهوم می یابد.