در گزارشهای تاریخی آمده است که معاویه از شیوه تاثیر بر عواطف و احساسات بسیار بهره می گرفت. نقش احساسات و عواطف در تکوین بینش و نگرش ها و ایجاد آن به اندازه ای است که قرآن به مساله عواطف توجه بسیاری می دهد.
مولفه های اصلی و اساسی نگرش عبارت است از شناخت ها و گزاره های شناختی و معرفتی شخص و گزاره های عاطفی و احساسی و رفتارهای خاص. قرآن بیان می کند که ایمان ترکیبی از شناخت ها و معرفت ها و نیز عواطف و احساسات و رفتارها و عمل است. از این روست که ایمان بی شناخت را کامل نمی شمارد؛ دانشمندان بسیاری در جهان هستند که از نظر دانشی و شناختی در مرتبه استاد مسایل اسلامی می باشند ولی ایمانی ندارند و تنها گزاره های شناختی دارند و آن را تدریس می کنند. این همان چیزی است که قرآن به عنوان : واستقینتها و حجدوا بها یاد می کند؛ یعنی به چیزی یقین کامل دارند و از نظر معرفتی و شناختی کامل هستند ولی آن را انکار می کنند ؛ زیرا عواطف و احساسات و دل ایشان متاثر از این شناخت نیست. حال اگر شناخت داشته باشد و حتی عواطف متاثر از آن باشد می بایست در عمل و رفتار نیز این شناخت و عواطف خود را نشان دهد. این است که قرآن ایمان را به عمل صالح پیوند می زند تا بیان کند که می بایست این شناخت و عواطف در حوزه عمل خود را نشان دهد. این گونه است که نگرش ایمانی شکل می گیرد.
آن چه در این جا مورد نظر است بهره گیری معاویه از عنصر عواطف در حوزه عمل سیاسی است. در گزارش های تاریخی آمده است که معاویه برای بهرهگیری های سیاسی خود از حربه عواطف و احساسات خیلی سود جست.
وی که در اندیشه سرکوب حضرت علی(ع) بود میخواست تا اهالی شام معاویه را دوست بدارند و علی(ع) را دشمن شمارند. با عمروعاص در این باره گفت و گو کرد و مشورت خواست. عمروعاص به وی پیشنهاد کرد تا برای کودکان شام برههایی را تهیه و اهدا کنند.
معاویه چنین کرد و به کودکان شامی برههایی را اهدا کرد و به سربازانش گفت: به کودکان شامی این بره ها را بدهید و بگویید که اینها را معاویه به کودکان شامی بخشیده است.
مدتی این کودکان با این برهها زندگی کردند و از نظر عاطفی به آنها وابسته شدند. آن گاه به اشاره عمروعاص دستور داد تا این برهها را بربایند و یا به عناوین مختلف از آن ها پس بگیرند و بگویند: حضرت علی(ع) این کار را کرد.
این شیوه ای که معاویه به کار گرفت در روان شناسی از آن به روش تأثیر گذاری عاطفی یاد می کنند؛ زیرا از نظر شناختی کودکان شامی تفاوتی میان معاویه و حضرت علی(ع) نمیبینند؛ چون هیچ یک از آن دو را نمیشناسند و از دعواها و درگیریهای سیاسی آن ها به سبب کودکی و سنشان آگاه نیستند؛ ولی همین کودکان این ظرفیت درونی را دارند که به معاویه به جهت بخشش برهگان علاقهمند شوند و از حضرت علی(ع) به سبب گرفتن و یا دزدیدن آنها دشمن گردند.