یکی از دشواری های شناخت حقیقت و ماهیت آدمی، مساله آفرینش اوست. اگر این مساله به گونه ای حل می شد شاید نسبت به خود بیش تر شناخت می داشتیم و برای ادامه راه درست و بهره گیری بهتر از موقعیت و وضعیت و توانمندی های خویش بیش از پیش می توانستیم عمل کنیم. هر چند قرآن به مساله آفرینش انسان از جهات مختلف پرداخته است ولی هنوز نکات بسیاری در این کتاب آسمانی و وحیانی است که به عللی مختلف بر ما پوشیده مانده است. برخی با نگاهی نمادگرایانه و تمثیلی به این مباحث می نگرند و آن در حوزه های عرفانی و تمثیلی می برند و کار خویش را آسان می سازند ولی این هم برای آنان کارساز نیست زیرا در بسیاری از موارد به تفسیری دست می یازند که صاحب کتاب خود بدان راضی و خشنود نیست و تاویلاتی را به کار می گیرند که آشکارا خود بر تناقض و تضاد دلالت می کند.