ساعت هفت بامداد در بزرگراه عمار شماری از مرد و زن از کودک خردسال تا پیر زال مو در صفی کنار دکان توزیع شیر یارانه ای ایستاده بودند. در کنارشان می ایستم. از آخری می پرسم به ما هم می رسد؟ نگاهی به انبوه مردمان می کند و می گوید حدود پنجاه و شصت نفری از مرد و زن هستیم. پنج جعبه بیست تایی می شود صد تا و اگر به درستی توزیع شود شاید به هر نفری دو پلاستیک شیر می رسد. البته به شرط این که توزیع درست باشد.
25 بهار را پشت سر گذارنده است. پیرمردی هیکل درشت وخوش سیما می گوید: شاید برسد ؛ زیرا صندوقی برای از ما بهتران است و دست کم بخش بیش تر آن را باید نادیده گرفت. این در حالی است که برخی از ما بهتران بیش از دوتا یعنی سه و چهار تا هم بر می دارند و نه می گیرند. از قصاب و نانوای محله که گوشت خوب و نان بیرون از نوبت و خوب می دهد با هوای کار را داشت.