سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، او را باآرامش و بردباری می آراید . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :316
بازدید دیروز :680
کل بازدید :2101722
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/10
3:34 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

قدرت به معنای زور مشروع و اقتدار قانونی است. این واژه در اصطلاحات سیاسی معاصر به معنای توانایی اعمال زور از سوی دولت و حکومت ها برای دست یابی به اهداف مشخصی است که به عنوان وظایف و مسئولیت های دولت از سوی قانونگذاران تبیین و وضع شده است. بنابراین هر گونه اعمال قدرتی از سوی نهادها و افراد و گروه ها به معنا و مفهوم خشونت تلقی شده و از سوی دولت و مردم و نهادهای انتظامی و نظامی سرکوب می شود و قانونگذاران به دولت این اختیار را داده اند که از هر گونه اعمال قدرتی بیرون از چارچوب نهادهای قانونی جلوگیری کنند. از این روست که جریان های سیاسی و اجتماعی که برای دست یابی به هر هدف صنفی و سیاسی و یا اجتماعی از قدرت و اعمال قدرت استفاده و بهره گیرند به عنوان شورش و خشونت و طغیان از سوی دولت سرکوب می شود و عوامل آن به مجازات می رسند. بنابراین دولت ها تنها نهادهای قانونی و مشروعی هستند که می توانند اعمال قدرت و زور کنند و کارهای خویش را پیش برند. اعدام مجرمان و تباهکاران و قاتلان و امور کیفری که در حوزه قوه قضایی اعمال می شود برخاسته از چنین مشروعیت قانونی دولت برای اعمال قدرت می باشد.

در نگرش قرآن از مسایل قدرت، اقتدار و مشروعیت اعمال زور نسبت به شهروندان و یا انسان های دیگری که در بیرون از حوزه شهروندی دولت قرار دارند، به این نکته به عنوان اصل نخست تاسیسی و یا تاییدی اشاره شده است که هیچ کسی را بر کسی دیگر ولایتی نیست؛ این بدان معناست که هر گونه اعمال زور و قدرتی در اصل نامشروع و غیر قانونی و غیر مجاز است و کسی بر کسی دیگر هیچ گونه ولایتی ندارد تا در زندگی شخصی و یا اجتماعی او دخالت کند.

از این اصل نخست و بنیادین شماری از اشخاص به دلایل خاص و متقن و مستندی استثنا شده و بیرون رفته اند. یکی از این اشخاص خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار و مالک هستی است. از این روست که به عنوان آفریدگاری و پروردگاری مجاز است تا بر هر موجودی که آفریده و آن را ربوبیت می کند اعمال قدرت و نفوذ کند و ولایت خویش را داشته باشد.

بر این اساس است که پدر و مادر نیز از نوعی ولایت طولی به عنوان آفریدگار و پروردگار ثانوی برخوردار می باشند و به همان علت پیشین می تواند اعمال ولایت و قدرت نسبت به فرزندان داشته باشند.

از دیگر کسانی که برای آنان نوعی ولایت است همان کسانی هستند که نقش پروردگاری را در طول ربوبیت خداوندی ایفا می کنند. اینان همان کسانی هستند که به عنوان انسان کامل و خلیفه الهی هم نسبت به مردمان و هم بر سایر خلایق و افریده ها از ولایت برخوردار می باشند. از این روست که پیامبران به عنوان انسان های کامل و معصوم و خلیفه های و جانشین های خداوند در طول ربوبیت الهی از نقش پروردگاری و به همین سبب از ولایت و خلافت برخوردار می باشند.

در نهایت کسانی از این ولایت برخوردار می باشند که به عنوان اولوالامر و صاحبان مشروع قدرت و ولایت از آنان یاد می شود. در این جا در باره مصادیق آن سخنی نخواهیم داشت و مساله را به جایی دیگر وا می گذاریم ولی آن چه مهم است این که اولوالامر همان کسانی هستند که مدیریت جامعه را در اختیار دارند و از قدرت و اقتدار مشروع برخوردار می باشند. آنان به همین سبب می توانند اعمال زور مشروع داشته باشند وبرای تعالی و جلوگیری از اختلال در جامعه و فراهم آوری بستر های مناسب برای تکامل جمعی بشر تلاش کنند. ایجاد فضای مناسب از آرامش و آسایش و امنیت از وظایف نخستین دولت ها و اولوالامر است.

اما مساله ای که در این جا مطرح است مناسبات قدرت با مردم است. به این معنا که قدرت برای اعمال خود می تواند از روش ها و شیوه های مختلف و گوناگونی بهره گیرد. این شیوه می تواند بر پایه قانون های خشک و غیر انعطاف پذیر باشد و یا تکیه گاه خود را بر عدالت صرف و محض قرار دهد و یا می تواند بر اساس و اصولی اخلاقی در مقام نخست و اصول قانونی انعطاف پذیر در مقام دوم و خشونت و اعمال خشک عدالت بی هیچ انعطافی در مقام سوم انجام شود.

به نظر می رسد که قرآن نگرش مرتبه ای را در اعمال قدرت و مناسبات آن در نظر دارد. به این معنا که اصل را بر اساس و اصول اخلاقی نهاده است. این مطلب را می توان از همان آغاز از تسیمه قدرت و دولت به ولایت به دست آورد. ولایت که به معنای دوستی و محبت آمده است و ولی کسی است که در کنار انسان قرار می گیرد و کمک کار و مددگر اوست از روی مهر و محبت می کوشد تا وی را به کمال سوق دهد. از این روست که صاحبان امر قدرت و دولت و مدیریت کسانی هستند که محبت اساس و بنیاد تعاملات و مناسبات اجتماعی آنان را تشکیل می دهد.

نکته دیگر آن که دولت اسلامی و ولی امر مسلمانان کسی است که می بایست سرشار از عشق و دوستی به همه آفریده ها باشد و اصل را تعاملات بر اساس احسان  و شفقت و دوستی و مهر قرار دهد. از این روست که حتی در دعای منسوب به صاحب زمان (عج) که در حقیقت دستور عمل زندگی است به این نکته اشاره می کند که مبنای حکومت عدالت و شفقت است. عدل به معنای قرار دادن هر چیزی در جای درست خویش است و این که حقی ضایع نشود و ظلمی به کسی وارد نشود و باطلی جای حق ننشیند. با این همه آن چه می بایست مرکز تعاملات و محور مناسبات باشد شفقت و مهربانی است. انسان شفیق کسی است که همواره نگران دیگری است و از روی دلسوز با او تعامل دارد. برادران شفیق کسانی هستند که نسبت به هم دلسوز هستند و دل ایشان مبنای تعاملات و مناسبات است. از این رو افزون بر عدل بر آن چه تکیه می شود همان عواطف و احساسات انسانی است. این بدان معنا خواهد بود که دولت در اعمال قدرت مشروع خویش اصل را می بایست بر عدالت قرار دهد و اگر در این میان مساله مرتبط با ملت و امت است اساس را بر دلسوزی قرار دهد و اساس مناسبات را بر دلسوزی و عواطف انسانی  قرار دهد.

عدالت برای این است که حقی از مردم ضایع و تباه نشود ولی اگر در این میان به جهتی حقی از دولت ضایع می شود دولت می بایست بزرگوارانه عمل کند و بر اساس عواطف انسانی مناسبات خود را با ملت و مردم سامان دهد.

به سخن دیگر برای دولت و ملت حقوق متقابلی است چنان که برای هر دو تکالیفی نسبت به یک دیگر است. اگر دولت حقی دارد که از سوی ملت ضایع و تباه شده است اصل را بر این  قرار دهد که از عواطف و احساسات بهره گیرد و در حق ملت گذشت و عفو داشته باشد. در این میان اگر ملت تکلیفی را انجام نداد باز گذشت و عواطف را اصالت بخشد.

البته در همین دعا به مردم توصیه و سفارش شده است که در رفتارهای اجتماعی انصاف و سیره و روش پسندیده را در پیش گیرند تا نیازی به اعمال قدرت از سوی دولت نباشد؛ زیرا دولت در زمانی اعمال قدرت می کند که مردم نسبت به یک دیگر رفتاری ناپسند در پیش گرفته اند.

به سخنی دیگر اصل آن است که مردمان در میان خود بر رفتارها و هنجارهای پسندیده سیر کنند و انصاف را مراعات دارند ولی هرگاه این گونه عمل نکردند و دولت می بایست برای بازسازی مناسبات میان ملت تلاش کند اصل را نیز بر شفقت و مهرورزی گذارد.

در مقاله مسئولیت های حکومت اسلامی به بخشی از وظایف دولت اشاره شده است ولی آن چه در این مقاله مهم و مورد اهتمام است این می باشد که قدرت به طور طبیعی برای نااهل آن فساد آور است و می بایست به گونه ای جلوی آن گرفته شود. از این رو قرآن بنیاد حکومت و قدرت و مناسبات قدرت با مردم را بر اساس محبت و عشق و ولایت نهاده است تا از هرگونه اجحاف در حق ملت جلوگیری کند.

قرآن برای ایجاد تعادل میان قدرت و ضعف و سستی ملت افزون بر شیوه ها و راهکارهایی که برای انتخاب والیان و اولوالامر در نظر گرفته و شرایط سختی چون عدالت در تمام عمر و تزکیه و خودسازی و تقوا در نظر گرفته است راهکارهایی را نیز برای کنترل و مهار قدرت در نظر گرفته است که افزون بر نظارت دایم اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر می توان به روش های اعمال قدرت از سوی دولت و قدرت اشاره کرد. دولت های اگر به شیوه شفقت و ولایت دوستی وارد نشوند و عدالت و شفقت و اصول اخلاقی را مقدم ندارند و تنها بر بنیاد قانون های خشک و غیر منعطف عمل کنند می توان گفت که اعمال قدرت بیرون از معیارها و ملاک های مناسبات قدرت در بینش و نگرش قرآنی است.

به هر حال اصول مناسبات قدرت با ملت در تعاملات و حقوق و تکالیف بر اساس اصول اخلاقی نهاده شده است و اصل نخست مراعات اصول اخلاقی و عدالت و شفقت و مهرورزی است و در صورت عدم امکان اجرای عدالت و لزوم خشونت باز هم عفو و گذشت را اصالت بخشد مگر آن حق گروه بزرگی از جامعه به علت عمل به اصول اخلاقی از میان برود که در این صورت اعمال قدرت و به کارگیری خشونت مشروع در حد ضرورت مجاز است.