سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تا کی آب بر کوه می ریزد و آن را نرم نمی کند؟تا کی حکمت می آموزید و دلهایتان بر آن نرم نمی شود؟ [عیسی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :290
بازدید دیروز :442
کل بازدید :2099999
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/7
11:42 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

 شهود و علم شهودی در فرهنگ قرآنی اسلامی به معنای آن است که شخص همان گونه که نسبت به خود و احساسات و عواطف و دردها و شادی های خویش آگاهی و دانش دارد نسبت به امور بیرونی و آفاقی نیز همان گونه آگاهی و دانش دارد. این همان  گونه  به معنای همسانی است. به سخنی دیگر علم و دانش شخص به آفاق و اموری بیرونی هماند علم و دانش وی به خود و نفس است. این گونه است که علم حضرت ابراهیم (ع) به امور و ملکوت و باطن آفاقی همانند علم و دانش وی به خود و دردها و غم ها و شادی هایش است. از این رو هنگامی که در رویا به وی می گویند که فرزند خویش را می بایست قربانی کند از آگاهی کامل و شهودی برخوردار بود و همه چیز را آن چنان که خود می خواست می دید و هیچ  آه و ناله و سوز و گداز و اعتراض نداشت. کسی که از شهود برخوردار است و علم به ملکوت دارد در مقامی نیست که چرا کند؟ زیرا چرایی برای او لغو و بیهوده و بی معناست. هنگامی که خورشید را به عیان می نگرد دیگر از خورشید پرسیدن و ظهور و بروز آن سوال کردن لغو و بیهوده است. البته این آگاهی و دانش ایشان تا زمانی است که خداوند بخواهد و زمانی که خدا نخواهد و اذن ندهد مانند مواردی که مورد آزمون قرار می گیرند مانند زمانی که به حضرت ابراهیم(ع) فرمان ذبح فرزندش اسماعیل را می دهد و یا گم یوسف (ع) در چاه قرار می گیرد ویا به هر علتی دیگر چون زمانی که فرشتگان بر حضرت ابراهیم (ع) وارد می شوند و این مهمان گرامی خویش را نمی شناسد. ( ذاریات آیات 24 تا 29 و هود آیات 63 تا 73)

انسان نمی بایست به نعمتی شاد گردد و یا از دست رفتن نعمتی اندوهگین شود؛ زیرا نعمت هر چند بزرگ و مهم باشد تا به درستی از آن بهره گرفته نشود نقمت است . اگر به کسی نعمتی داده می شود می بایست با به کارگیری و بهره مند درست از آن در راستای تکامل و کامل خود و جامعه انسانی شکر نعمت گزارد. از این رو از هر نعمتی دو پرسش می کنند که از کجا آورده ای و در کجا هزینه و خرج کرده ای؟ کسی که نعمتی به وی داده می شود همواره تا زمانی که نعمت هست می بایست هوشیار و بیدار باشد تا خدای نکرده در راه بد استفاده نشود و یا نکند. به بنی اسرائیل نعمت های بسیاری داده شده بود ولی آنان با ناسپاسی و عدم استفاده درست و یا نابه جا گرفتار غضب الهی شده اند و قرآن بر ایشان خشم گرفت و خشم بر خشم را خریدند. کسی خشمی را می خرد ولی ایشان خشم بر خشم را خریدند. بنابراین نمی بایست با هر نعمتی بر این باور بود که خداوند به من اکرام کرده است: قد اکرمن ( فجر آیه 15) و یا با هر از دست دادن نعمتی نمی بایست گفت که خداوند به من اهانت و توهین کرده است و مرا خوار داشته است: قد اهانن ( سوره فجر آیه 16) بلکه نه آن نعمت اکرام و بزرگداشت توست و نه آن گرفتن نعمت به مفهوم و معنای خوارکردن است. اگر به او نعمتی می دهد می بایست از همه آن پاسخ دهد. اگر خانه ای هزار متر مربع بسازد و بگوید : هذا من فضل ربی گمان نبرید که این فضل است بلکه این آزمون است که نادانسته خود را گرفتار کرده است(؛ باید گفت که این : هذا بلا عظیم و فتنه کبری؛ زیرا قرآن می فرماید: المال و البنون فتنه ) بنابراین  از وی بازخواست خواهد شد که تو به این همه فضای اضافی نیاز داشتی تا هزار متری بسازی و بگویی هذا من فضل ربی و این را فضل پروردگارت برشماری ؟ این ها چه آن نعمت و چه آن به ظاهر نقمت همه آزمون و ابتلای الهی است. فضل وقتی است که به درستی از نعمت بهره برید و به حکم : فی اموالهم حق للسائل و المحروم ( سوره ذاریات آیه 19) حق و حقوق صاحبان حق را بدهد و به دیگران کمک کند.

صاحب عصر و  زمان (عج) به حکم ولی الله الاعظم و خلیفه الله در همه جا حاضر است و هرگز به این  معنا غایب نیست. او در حال حضور خویش همه را بهره می دهد. از زمانی که ایشان زاد شد و ولایت و امامت را در پنج سالگی به عهده گرفت تا کنون حضور داشته و به حکم ربوبیت و پروردگاری طولی بر همه هستی در راستای تکامل آنان کمک و یاری می رساند. از این رو ایشان هرگز غایب در برابر حاضر نبوده اند. اگر برای ایشان غیبتی است دربرابر ظهور است. به این معنا که همواره حاضر است ولی ظهوری ندارد نه این حضوری نداشته باشد. آن که حاضر است اوست و آن که انتظار ظهور او می رود اوست. غیب ایشان در برابر ظهور ایشان است نه غیب در برابر حضور. از این روست که هم چون خورشیدی در پس ابر به همه روشنایی می دهد و همگان از وجودش بهره می برند. از زمانی که ولایت یافت عصر صاحب الزمان (عج) آغاز شد و از آن زمان مردمان به برکت وجودی ایشان رشد و تعالی خویش را شروع کرده اند. این گونه است که در عصر ایشان این همه پیشرفت و تعالی در جوامع بشری رخ نموده است.

زمان ظهور ایشان که حضور ایشان را ظهوری همراه خواهد بود و از پرده غیب بیرون می آید و چشمان همگان به جمال ایشان می افتد ، زمانی است که ظلم و جور همه جا را فرا می گیرد: مئلت الارض ظلما و جورا؛ در این زمان جور حاکمان و سلطه گران زیاد می شود و ظلم و بی عدالتی و بیداد قدرتمندان فزونی می یابد. این بدان معنا نیست که در عصر پیش از ظهور گناه زیاد می شود. گفته نشده است که در آن زمان گناه زیاد می شود بلکه گفته شده است که ظلم وجور زیاد می شود که ظلم و جور به ویژه دومی ارتباط تنگاتنگی با دولت ها و حکومت ها دارد. بنابراین پیش از ظهور آن چه فراوان است ظلم و جور است نه گناه . در این دوره است که مردم از ظلم و جور خسته می شوند و خواهان عدالت می گردند. تا انسان از ظلم و جور خسته نشود که : لیقوم الناس بالقسط انجام می شود. در این آیات گفته شده است که مردمان به قسط و عدالت قیام می کنند و آن را بر پا می دارند . به این معنا که تا مردم نخواهند در هیچ جامعه ای عدالت نمی تواند تحقق یابد. عدالت امری نیست که بتوان از بالا با دستور و حکم و فرمانی اجرا کرد؛ عدالت امری است که می بایست از میان مردم برخیزد و مردم می بایست آن را بر پا دارند. از این روست که مردم خسته از ظلم و جور دولت ها خود قیام می کنند و خواهان عدالت و ظهور کسی می شوند که این عدالت را به نام مردم تنها مدیریت کند. بنابراین صاحب الزمان (عج) مدیریت کننده عدالت است و آن که عدالت را بر پا می دارد مردمان هستند.

این چهار نکته را دخترم خواست و نوشتم.  باشد که بینش و نگرش وی به این مسایل مهم تغییر یابد و حق را چنان که قرآن گفته بشناسد و بیابد و برای آن قیام کند.


86/9/29::: 4:56 ع
نظر()