سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه دوستی اش خدایی نباشد، از او بپرهیز، که دوستی اش پلید است و مصاحبت با او شوم . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :539
بازدید دیروز :442
کل بازدید :2100248
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/7
5:21 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

 

قرآن هستی را نشانه می داند. به نظر می رسد که در بینش و نگرش قرآنی نشانه ها از جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار می باشند به گونه ای که بی نشانه ها نمی توان مفاهیم قرآنی را فهم کرد و به درک درستی از حقیقت و واقعیت در تحلیل قرآنی دست یافت. تفکر و تدبر در نشانه ها امری است که فرمان اصلی خداوند و پروردگار هستی و انسان است .  انسان می بایست در قرآن به عنوان نشانه های خداوند تفکر و تدبر کند چنان که بر اوست تا در هستی بیرون و هستی درون خویش نیز به عنوان نشانه ها بیاندیشد. این گونه است که نشانه های در همه جا نقشی پر رنگ و شگفتی دارند.

نشانه ها و نمادها مجموعه ای از ابزارهای شناختی هستند که بخشی از واقعیت را به شکل دیگری بازگو می نمایند. هر نشانه و نمادی گوشه ای از حقیقت و باطن چیزی را می نمایاند. در این بازگویی از حقیقت باطنی ، نمادها و نشانه ها کم و بیش از ظرفیت های متفاوتی برخوردار می باشند. برخی به گونه ای هستند که انسان را به سوی مقصد و مقصود به آسانی و سادگی منتقل می کنند و برخی از این توان و شانیت و ظرفیت برخوردار نمی باشند. برخی از آن ها در حالتی از حالات از ظرفیت بیش تری برخوردار می باشند و همان نسبت به یک شخص در حالتی دیگری از ظرفیت انتقالی کم تری برخوردار می باشد. چنان که تفاوت میان انسان ها و نوعی تلقی و ارتباط با نشانه ها خود عاملی مهم و موثر در حوزه پیام رسانی و واگویی حقایق می باشند.

از این روست که همه در حوزه نشانه های آفاقی و هم نشانه های انفسی و نیز نشانه های وجودی و کتبی و لفظی مساله تصریف آیات مطرح می شود و برای یک حقیقت ده ها بلکه هزارها بلکه ملیون و یا میلیاردها و چنان که خود قرآن بیان می دارد بی نهایت نشانه است که اگر دریا و اقیانوس ها با هفت برابر وضعیت کنونی آن جوهر و مرکب شوند تا نشانه ها را بنگارد از نگارش نشانه ها ناتوان خواهند ماند و آب ها به پایان می رسد و این نشانه های تصریفی به نهایت نمی رسد. به سخن دیگر همه این نشانه ها و نمادها که حقیقت یگانه ای را باز می نمایاند تنها تصریف آیات و نشانه هایی است تا انسان خود را بیابد و راه گم نکند. با این همه انسان در پس این نشانه ها و پرده ای از آن خود را گم می کند و نشانه ها اصالت می یابند و حقیقت در پس آن گم می شود. این گونه است که با همه ظهور آن حقیقت یگانه ، به کثرت نشانه ها ، حقیقت باطن می شود و آن چه آشکار است در پس پرده پندار مخفی می گردد.

اگر همه چیز نماد و نشانه است که قرآن از آن به آیه و آیات یاد می کند و  اگر همه این نشانه ها تصریف یک واژه و حقیقت و کلمه است که خداست، پس چرا برخی از کارها می بایست انجام شود و برخی از نشانه ها نادیده گرفته شود و برخی ازنشانه ها مغضوب گردد و برخی نابود شود؟

اگر ابلیس نشانه ای از نشانه های خداست که هست و اگر او نیز عضوی از لشکر خداست که هست : لله جنود السموات و الارض ؛ پس چرا می بایست برخی از نشانه از قرب و منزلت برخوردار شود و برخی دور گردند و مورد نفرین و دورباد قرارگیرند؟

 چنان که گفته شد هر نشانه ای با توجه به ظرفیت وجودی نشانه و نیز وجودی گیرنده پیام و نشانه متفاوت است و این تفاوت گاه تفاوتی ذاتی وماهوی است و گاه دیگر تفاوتی قراردادی و اعتباری است و گاه به حکم محکمات است و گاه به حکم متشابهات می باشد. به هر حال دنیا این گونه است که آب چون از ناودان فرو ریزد رنگ و شکل گیرد و از نشانه بودن به سستی و یا شدت گراید.

این گونه است که کعبه خانه خدا می شود با آن که اینما تولوا فثم وجه الله ؛ به هر سوی رو کنید آن سوی خداست. پس از اگر هر نشانه ای نشان از خداست و هر نمادی نام الله را در پس خویش دارد پس از چرا کعبه نشانه است؟

انسان موجودی نشانه گرا و نمادگراست و چون در عالم ماده و نشانه های می زید به ناچار می بایست نمادی داشته باشد. فرشتگان موجوداتی تنزیهی هستند از این روست که درهنگام آفرینش آدم به این نکته اشاره می کنند که خداوندا ما تو را تقدیس و تسبیح می کنیم بنابر این نیازی به موجودی دیگری نیست. خداوند در آن جا گزارش می کند که هدف موجودی است که افزون بر تسبیح و تنزیه بتواند اهل تشبیه باشد. این گونه است که تنها به نگاه عقل مدار تسبیح گو و تنزیه کننده سلب گرا ، نگاهی تشبیه گر و اثباتگری نیاز بود تا حقیقت خداوندی در جلال و جمال او تجلی کند و کمال الهی رخ بنماید. از این روست که انسان تنزیه گر و تشبیه گو را آفرید تا خود را در آینه کمال آدمی بنگرد.

این انسان تشبیه گر و اثبات گرا نیازمند آن است که نشانه ها و نمادهایی را داشته باشد. این گونه است تا کعبه به عنوان نماد و نشانه توحید جعل می شود تا انسان گم نشود. کعبه نشانه ای است تا انسان راه خویش را گم نکند؛ زیرا در میان این همه نشانه ها و تصریف آیات حقیقت را به طور کامل نمی تواند ببیند و بنگرد از این رو لازم بود تا مرکز تمرکز و محوری توحیدی داشته باشد.

کعبه خود نشانه است و مناسک حج یعنی انبوهی از نشانه ها و نمادها که به شکل آیینی اجرا و انجام می شود . همه این ها برای آن است که انسان خود را بیابد و خدا خود را. اگر از انسان خواسته می شود تا در حج قربانی کند و گوشت و خون بریزد و هدیه کند. هدف آن نیست تا خون و گوشت قربانی به خدا برسد بلکه از برای آن است که تقوا را بیابد. تقوا به معنای خود داری و نگه داری و حفظ از گمراهی است. وقتی انسان به اطاعت الهی در این گوشه دنیا به قربانی می رود و مناسکی  را به شکل نمادین به جا می آورد آن چه مطرح می شود اطاعت اوست. هر ناظر بیرونی می فهمد که این شخص موجودی مطیع است و این همه را تنها به تعبد و اطاعت انجام می دهد. در حقیقت آن چه در همه اعمال خود را نشان می دهد اطاعت وفرمانبرداری محض آدمی است. اگر هر کسی برای هر گوشه ای از این مناسک و آیین های حج فلسفه ای را بیان می کند و از پس حضور درعرفات معرفت را می شناساند و یا از پس اشواط توحید محوری را می خواند. این همه هر چند درست و به صواب است ولی این ها خود نام و نشانه ای از اطاعت است. همان پرسشی که برای گذشتگان بوده است که چرا قربانی کنند ؟ و آن گاه به این نتیجه رسیدند که گوشت و خون به دیوار کعبه بمالند  و یا بیاویزند تا خدایشان بهره گیرد ، این توجیه های ما این زبان را دارد ولی در پس همه این ها آن چه نباید فراموش شود اطاعت است. مگر تقوای الهی جز به اطاعت محض و تعبد از آموزه های و فرمان های یقیینی و قطعی اوست؟ بی گمان طوعا او کرها به سوی او می رویم و چه خوب است که به اطاعت به سوی او رویم. این گونه است که حقیقت حج جز تقوا نیست و حقیقت تقوا نیز جز اطاعت از فرمان های او نمی باشد. بنابراین:  لاینال الله لحومها و لادمائها و لکن یناله التقوی منکم ( حج آیه 37) آن چه به خدا می رسد از این قربانی گوشت و خون آن نیست بلکه آن چه به خدا می رسد تقوای شماست. در حقیقت هدف از این همه همان تقواست که همان اطاعت است. این نشانه ای است که خداوند برای آزمون بشر آن را قرار داده است. پس حقیقت را با تدبر در این آیه و آیات انفسی و آفاقی درک کنیم و بیراهه نرویم. خداوند میزان سنجش را تقوا و اطاعت انسان قرار داده است و از حج اگر کسی چیزی جز اطاعت و تقوا به دست نیاورد همه چیز آن را به دست آورده است و بلکه همه معنای آفرینش و هستی را به دست آورده است.

پس ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

اگر این عشق تجلی اطاعت و تقوا نباشد آن عشق و حج هیچ سودی نبخشد و آدمی را به جایی نبرد. پس در حاجیان می بایست در حج خویش تنها در اندیشه اطاعت و تقوا باشند که تنها این ذخیره آخرت ایشان است و در پیشگاه خداوند به امانت می ماند. این نشانه حج را به هدف و مقصد یگانه هستی و اطاعت از وی به جا آوردن هدف حج و وجوب آن است. باشد که در هر کجا نشانه ها را به درستی دریابیم و به حقیقت یگانه بدان نزدیک شویم . مگر نه این است که روزه نیز از برای همین دست یابی به تقوا ست و آن خود نشانه ای دیگری از نشانه های آن یگانه ؟ کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون