در ادبیات و فرهنگ ایرانی اسلامی ما عبارت های بسیاری یافت می شود که تناقض نماست و آدمی را با شگفتی رو به رو می سازد. از آن میان می توان به تبریک و تسلیت در هنگام رو به رو شدن با خانواده شهیدان سخن گفت که بیانگر دو حالت خوشحالی و اندوه است. این مساله در منطق صوری و ارسطویی نمی تواند معنا و مفهوم درستی یابد. منطق صوری بر این پایه بنیاد نهاده شده است که یا سلب یا ایجاب باشد و نمی تواند در همان حال که خوشحالی است اندوه نیز وجود داشته باشد. به این معنا که شخص یا دروغ می گوید و یا آن که احساس خویش را به درستی نمی تواند بیان کند.
اما این مساله در فرهنگ و ادبیات ما وجود دارد. مگر نمی شود که آسمان هم بارانی باشد و هم آفتابی. در بچگی وقتی با این گونه آب و هوا مواجه می شدیم ، بزرگ ترهای ما می گفتند عروسی مادر شغاله است. در این هنگام آسمان بسیار زیبا می شد و رنگین کمال و هزاران رنگ زیبا و چشم نواز آن بود که ما را به وجد و شور می آورد و خوشحال که در جشن عروسی مادر شغاله شرکت کرده ایم و شادی و شور ایشان را دیده ایم.
این مشکل برای منطق صوری بود و هست و مردم مانده بودند که این واقعیت ترکیبی را چگونه می توان تحلیل علمی کرد. بسیاری از امور در جهان هست که نمی توان با منطق علمی آن را تحلیل و تبیین کرد. بنابر این می بایست حکم به ناتوان منطق علم می کردند ولی این کار انجام نشد تا این که منطق فازی از سوی یک اندیشمند ایرانی در دهه شصت میلادی پیشنهاد شد و در دهه هفتاد و هشتاد در صنعت و فن آوری روز به کار گرفته شد. این منطق نه تنها در فن آوری به کمک مردم آمد بلکه توانست در حوزه های دیگر نیز مردم را با علم و منطق آشتی دهد. چیزهایی که روزی از نظر منطقی بی معنا و نامفهوم بود اکنون معنا و مفهومی علمی می یافت. این منطق بود که به درستی و راستی حالات و عواطف انسانی نیز حکم کرد.
این که گفته می شد که از نظر منطقی معنا ندارد که آسمان هم بارانی و هم آفتابی باشد و یا دل آدمی هم شاد و هم گریان باشد و اندوه از آن آشکار گردد ، اکنون معنا و مفهومی درست می یافت و منطق علمی آن را نیز تایید می کرد.
این گونه شد که تسلیت و تبریک معنا یافت و شادی و اندوه در کنار بلکه در هم تنیده شدند و از نظر علمی نیز مورد تایید و تاکید قرار گرفت.
این گونه است که در عید فطر این شعر حافظ به خوبی و درستی معنا یافت که:
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت.
این بیت بیانگر وداع نامه امام سجاد (ع) با ماه رمضان و آمدن عید سعید فطر است. در این حال انسان اندوهگین است که ماه ضیافت و مهمانی خدا به پایان رسیده است و خوشحال از آن که توانسته است در این ماه که در اندیشه اسلامی برخی از اهل دل و عرفان اول سال است، مانند جوانه ای دوباره فطور کرده است و از شاخه توحید شکفته است.
فطر در زبان تازی به معنای شکفتن و جوانه زدن است. اکنون با پایان رمضان انسان دوباره به توبه و بازگشت به توحید و دست یازی به تقوا در باران رحمت الهی جوانه می زند و می شکفد . از این رو خوشحال و خندان است که شکفته است و جوانه ی توانا و شاداب شده است . اما با این حال ناراحت و اندوهگین که این مهمانی تا سال دیگر به پایان رسیده است. ماهی که خداوند در آن ماه با عنایت و رحمت و فضل خویش این امکان را فراهم آورده است تا با بند کشیدن شیطان به تقوا دست یافته و بازگشت به فطرت را در هر افطاری تجربه کند.
به هر حال ما شاد اندوهگینیم . شاد از جوانه زدن و فطر و اندوهگین از پایان مهمانی خدا بودن.
تا سالی دیگر و افطاری دیگر دست حق یار و یاورتان باشد. عید سعید فطر مبارک بادا.