از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ایمان دارای مراتب و درجاتی است(مائده، آیه 93) که در مراتب عالی ایمان شخص از توانایی شناختی و ادراکی شگفتی برخوردار می شود که بصیرت و رؤیت ملکوت چیزها از جمله مصادیق این توانمندی است.
بر همین اساس است که پیامبر(ص) می فرماید: اِتَّقوا فِراسَةَ المؤمنِ ، فإنّهُ یَنظُرُ بنُورِ اللّه ِ ، ثُمّ قَرَأ : «إنَّ فِی ذلکَ لآیاتٍ لِلمُتَوَسِّمِینَ» قالَ : المُتَفَرِّسِینَ؛ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود : بترسید از درون بینى مؤمن! زیرا که او با نور خدا مى بیند. حضرت سپس آیه «به یقین در این براى نشانه شناسان نشانه هاست» را تلاوت کرد و فرمود: یعنى افراد با فراست.(المیزان، ج 12، ص 186؛ نگاه کنید:تفسیر القرطبی ” ج10 ص42)
امام باقر(ع) نیز می فرماید: ما مِن مَخلوقٍ إلاّ و بینَ عَینَیهِ مَکتوبٌ مؤمنٌ أو کافِرٌ، و ذلکَ مَحجوبٌ عَنکُم و لیسَ بمَحجوبٍ عنِ الأئمّةِ مِن آلِ محمّدٍ ، ثُمّ لیسَ یَدخُلُ علَیهِم أحَدٌ إلاّ عَرَفُوهُ مؤمنا أو کافرا ، ثُمَّ تلا هذهِ الآیةَ : «إنّ فی ذلکَ لاَیاتٍ لِلمُتَوسِّمِینَ» فَهُمُ المُتَوسِّمونَ ؛ هیچ آفریده اى نیست مگر این که بر پیشانى او مؤمن یا کافر نوشته شده است . و این از شما پوشیده است اما از امامان آل محمّد پوشیده نیست. از همین رو هر کس بر ایشان وارد شود بدانند که او مؤمن است یا کافر. حضرت سپس این آیه را خواند: «به یقین در این براى نشانه شناسان نشانه هاست». این نشانه شناسان، همین امامان آل محمّدند.(المیزان، ج 12، ص 187)
این نشانه شناسی که با «سیما»ی افراد کار دارد می تواند بر اساس دو امر تحقق یابد:
1. توجه به حوزه رفتار شناسی و قیافه شناسی ظاهری، مانند آثار و نشانه هایی که از مومنان از اثر سجده در پیشانی آنان پدید می آید: سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ(فتح، آیه 29) یا در کافران که در قول و رفتارشان نمایان می شود: وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ؛ و اگر بخواهیم قطعا آنان را به تو مى نمایانیم در نتیجه ایشان را به سیماى [حقیقى]شان مى شناسى؛ و از آهنگ سخن به [حال] آنان پى خواهى برد.(محمد، آیه 30) امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید:ما أضمَرَ أحَدٌ شیئا إلاّ ظَهَرَ فی فَلَتاتِ لِسانِهِ ، و صَفَحاتِ وَجهِهِ؛ هیچ کس چیزى را در دل پنهان نکرد، مگر این که آن چیز، خود را در لغزشهاى زبان و حرکات چهره اش نمودار ساخت .(نهج البلاغه، حکمت 26)
2. ارایه الهی و دیدن ملکوت افراد ؛ چنان که خدا می فرماید: وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ؛ و اگر بخواهیم قطعا آنان را به تو مى نمایانیم در نتیجه ایشان را به سیماى [حقیقى]شان مى شناسى.(همان) به سخن دیگر ، خدا در آیه 30 سوره محمد (ص) دو روش برای شناخت افراد بیان کرده است که نخستین همان ارایه الهی است که شخص سیمای حقیقی و باطنی و ملکوتی دیگری را می بیند؛ دیگر شناخت از طریق نشانه های ظاهری چون آهنگ سخن و کلام.
به نظر می رسد که همه انسان ها از این ظرفیت برخوردار هستند که با نظر در چیزها به ملکوت آنها دست یابند؛ از همین روست که خدا می فرماید: أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ ؛ آیا در ملکوت آسمانها و زمین و هر چیزى که خدا آفریده است ننگریسته اند.(اعراف، آیه 185)
اما این که چرا ما ملکوت چیزها را نمی بینیم به این باز می گردد که قلب ما سلامت خود را از دست داده و دیگر نمی تواند آینه حقیقت نما باشد؛ از این روست که پیامبر (ص) می فرماید: لولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومونَ على قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ؛ اگر نبود که شیطان ها بر گرد دل هاى آدمیان مى چرخند، هر آینه آنان ملکوت آسمان ها را مى دیدند.(المحجّة البیضاء ، فیض کاشانی،ج 2، ص125؛ احیاء علوم الدین ، الغزالی، ج2 ، ص59 )
بنابراین، از آیات قرآنی به دست می آید که مومنان می توانند سیمای افراد را چنان ببیند که هستند و ملکوت آنان برای این مومنان واضح و روشن است. پس فراست مومن می تواند به معنای دیدن حقیقت به کرامت الهی و ارایه خداوندی باشد و می تواند با قیافه شناسی و حرکات شناسی و رفتار شناسی همراه باشد. در حقیقت مومن هم چون شیر و «فریسه» است که شکار خویش را در دام می اندازد و کسی نمی تواند از چنین فارس و سوارکاری توانمند چون اسب سواران ایرانی سرزمین فارس و پارتی های پارتیزن که اسب انسان در نگاه دشمن بودند، فرار کند و بگریزد، بلکه در دام او گرفتار و از چنگال دیدگان بصیرش رها نخواهد شد.
البته این شگفت انگیز نیست؛ زیرا کسانی را می شناسم که بنور الله می نگرند و از مقام فراست مومن بهره مند هستند.