از نظر آموزه های وحیانی قرآن، موجر در اجاره می بایست به گونه ای عمل کند که مصلحت اجیر نیز برآورده شود و در حقیقت ظلم به اجیر نشود؛ از همین روست که حضرت شعیب(ع) در زمان عقد قرارداد به عنوان اجیر می فرماید: وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ؛ و نمى خواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاء الله از صالحین و درستکاران خواهى یافت.(قصص، آیه 27)
پس برخورد صاحب کار با اجیر می بایست به دور از هر گونه سخت گیری باشد که اجیر در شقاوت و رنج افتد، بلکه به گونه ای اجیر را به کار گیرد که مصحلت او نیز تحقق یابد.
البته اجیر در اجاره نیز می بایست به گونه ای عمل کند که افزون بر عمل مبتنی بر اصولی چون علم در آن عمل اجیر شده و امانت در کار (یوسف، آیه 55؛ قصص، آیه 26) در کار اجیر شده کم نگذارد و تعبیر قرآنی «عدم بخس» داشته باشد.(اعراف، آیه 85؛ شعراء، آیه 183)
در حقیقت از نظر قرآن، صاحب کار و موجر وقتی کسی را اجیر کرده، نمی بایست به گونه ای عمل کند که گویی برده اوست، بلکه باید کرامت اجیر حفظ و صیانت شود؛ زیرا خدا انسان را کرامت بخشیده (اسراء، آیه 70) و اگر کسی لازم است تا برای دیگری اجیر شود، صاحب کار نمی بایست این کرامت او را نادیده بگیرد و او را به شقاوت اندازد و مصحلت اجیر را نادیده بگیرد.
البته از نظر قرآن، انسان ها در دنیا می بایست اجتماعی زندگی کنند، و لازمه آن این است که برخی بر برخی دیگر فضلیت داشته باشند و دیگری را به تسخیر در آورند تا با بده و بستان همه نیازهای اجتماعی انسان برآورده شود(زخرف، آیه 32) ؛ اما تسخیر کردن به معنای بی احترامی و سلب کرامت انسان و انداختن شخص در شقاوت و رنج و سختی نیست؛ بلکه می بایست با حفظ و صیانت از کرامت انسانی اجیر، مصالح او را مد نظر قرار دهد؛ زیرا امت ایمانی، امت صالحان و مصلح است که هماره مصلحت خویش و دیگران را مد نظر قرار می دهند.