از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دو نوع فقر است که یکی مثبت و آن دیگری منفی است. فقر مثبت، فقر هویتی انسان به خدا است؛ زیرا این فقر موجب می شود تا فقیر رابطه خودش را با خدا به درستی ساماندهی کند. این فقر فخر است و انسان باید بدان افتخار کند که تمام هستی اش با خدای غنی حمید نیاز دارد.(فاطر، آیه 15)
اما فقر منفی آن است که انسان از نظر اقتصادی تلاش نکند و فقیر بماند؛ زیرا این گونه فقر بر خلاف فقر مثبت موجب می شود تا شرایط چنان بر شخص فقیر سخت شود که گرایش به کفر یابد؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً؛ فقر، انسان را در آستانه کفر قرار مىدهد.»(الکافی، ثقة الإسلام کلینى، ج 2، ص 307 ؛ خصال، شیخ صدوق، ج 1، ص 12؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 70، ص 246)
از نظر اسلام و قرآن، ملتی که آب و خاک دارد و گرفتار فقر اقتصادی است از رحمت الهی دور است؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه؛ هر کسی آب و خاک یافت سپس گرفتار فقر بود، پس خدا او را دور می کند.» (قربالإسناد، ص55؛ وسائل الشیعة، ج17، ص 41)
بنابراین، اگر شخص یا ملتی با داشتن آب و خاک، گرد فقر بر چهره اش نشسته باشد، نشان می دهد که حرکتی برای رزق و روزی نداشته است و اگر گرفتار فقر است، به دست خویش به خویش ظلم کرده است. چنین شخصی اگر دعا کند، خدا به او چیزی نمی دهد و او را از فقر و فلاکت رها نمی سازد.
از قدیم گفته اند: از تو حرکت از خدا برکت. خدا در قرآن به حضرت مریم(ص) فرمان می دهد که اگر می خواهد از برکات الهی بهره مند باشد، باید حرکتی از خود نشان دهد: وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ؛ و تنه یا ساقه درخت خرما را به طرف خود بگیر و بتکان! بر تو خرماى تازه مى ریزد.(مریم، آیه 25)