از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا انسان را در مقام بلندی آفریده که از آن به کرامت یاد کرده و فرموده است: لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا ؛ و به راستى ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم؛ و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى و فضلیتی آشکار دادیم.(اسراء، آیه 70)
اما انسان با فجور و دریدگی این کرامت ذاتی را از ساحت نفس الهی خویش دور می سازد و گرفتار اهانت و توهین می شود.(شمس، آیات 7 تا 10؛ فجر، آیات 15 تا 17)
از نظر قرآن، یکی مهم ترین فلسفه و هدف متعالی بعثت پیامبر (ص) این است تا خدا دوباره در مقام «اکرم» انسان را به تمامیت کرامتی برساند که شایسته انسان است. از همین روست که خدا در نخستین سوره ابلاغی از سوی پیامبر(ص) در 27 رجب می فرماید: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ؛ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ؛ اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ؛ بخوان به نام پروردگارت که آفرید ؛ انسان را از علق آفرید ؛ بخوان و پروردگار تو کریمترین کریمان است.(علق، آیات 1 تا 3)
در این آیات که به عنوان آغاز ماموریت رسالت دانسته شده است، خدا به عنوان «اکرم» به پیامبر (ص) ماموریت ابلاغ آیات الهی را در قالب قرائت می دهد؛ پیامبر(ص) از سوی پروردگار اکرم ماموریت می یابد که بخواند و تعلیم بدهد.(همان، آیه 4) از آن جایی که این ماموریت از سوی « رَبُّکَ الْأَکْرَمُ» است، چیزی که می بایست تعلیم بدهد، همان اسم افعل تفضیل «اکرم» است؛ یعنی ماموریت از سوی این اسم برای پیامبر(ص) وضع شده است. پس لازم است تا پیامبر(ص) خود مظهر آن اسم باشد و در همان سطح اکرم به پرورش ظهور کند و اقدام نماید. از همین روست که پیامبر(ص) بر اساس همین آیات، فلسفه بعثت خویش را این گونه بیان می کند: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ؛ جز این نیست که من برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته و مبعوث شدم.(مکارم الاخلاق، ج 1،ص 8)
این که پیامبر (ص) تاکید بر اتمام مکارم اخلاق به عنوان ماموریت می کند، از آن روست که تمامیت در برابر نقص است؛ یعنی باید مکارم اخلاقی در سطح باشد که پرورش یافتگان مکتب قرآن، تحت سایه «اکرم» به تمامیت هر مکرمه اخلاقی دست یابند؛ یعنی اگر صد مکرمه اخلاقی است، همه آن ها بدون هیچ کم و کاستی در فرد تحقق یابد تا این گونه عیبی نداشته باشد؛ چنان که لازم است هر مکرمه را در تمامیت آن به دست آورد که نقصی نیز نداشته باشد.
به سخن دیگر ، خدا به عنوان ربک الاکرم، بر آن است تا رزق کریمانه خویش را در قالب علوم ومعارف وحیانی قرآن به انسان برساند تا او را از سطح رزق غیر کریمانه که مشترک انسان و حیوان است بالاتر برد؛ زیرا هر گاه خدا می فرماید: مَتَاعًا لَکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ؛ متاعی برای شما و چارپایان(نازعات، آیه 33؛ عبس، آیه 32) چیزهایی است که برای آسایش بدن و تن انسان است؛ اما وقتی از رزق کریم بهشتی (انفال، آیات 4 و 74؛ نور، آیه 26) و نعمت کریمی چون قرآن(واقعه، آیه 77) و سخن رسول (الحاقه، آیه 40) سخن به میان می آورد، آن رزق اختصاصی الهی است که نفس انسان را پرورش می دهد تا به سطح تمامیت مکارم اخلاقی برسد، و بدان فضلیتی یابد که دیگران از آن برخوردار نیستند.
در حقیقت پیامبر(ص) آمده است تا با قرآن پروردگار اکرم، درس اخلاقی علمی و علمی به انسان بدهد و اخلاق انسانی را در سطح عالی ترین مرتبه آن بالا برد و مکارم اخلاقی را به ربوبیت خدای اکرم به تمامیت برساند و اتمام کند.