ارتباط خدا با انسان می تواند از طریق سه گانه : 1. ارتباط با وحی مستقیم ومباشر که بر قلب شخص می شود؛ 2. ارتباط با واسطه رسولان مانند جبرئیل؛ 3. ارتباط از طریق حجاب مانند شجره در کوه طور انجام شود؛ خدا در قرآن به صراحت درباره این سه گانه ارتباطی با انسان می فرماید: وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ؛ و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید، جز [از راه] وحى یا از فراسوى حجابى یا فرستاده اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید. آرى اوست بلندمرتبه سنجیده کار. (شوری، آیه 51)
از نظر قرآن، وحی مستقیم به این است که «روح» از سوی خدا وحی می شود و در قالب «نور» در قلب آن پیامبر خودنمایی می کند؛ چنان که خدا در ادامه آیه پیشین درباره وحی به پیامبر(ص) این گونه توضیح می دهد: وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ؛ وهمین گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى کردیم. تو نمى دانستى کتاب چیست و نه ایمان [کدام است] ؛ ولى آن را نورى گردانیدیم که هر که از بندگان خود را بخواهیم به وسیله آن راه مى نماییم و به راستى که تو به خوبى به راه راست هدایت مى کنى.(شوری، 52)
البته از نظر قرآن، وحی از نظر محتوا و اهداف مد نظر به دو قسم تقسیم می شود:
1. وحی علمی برای بیان هستی شناسی و ارزش شناسی که در این صورت معارفی درباره هستی و نیز حقایق آن بیان شده و در قالب احکام و بایدها و نبایدها راه نشان داده می شود؛ به سبب غلبه معرفت خداشناسی و احکام تشریعی در این وحی، از آن به وحی تشریعی نیز یاد می شود؛ هر چند که این نوع وحی مختص تشریعات و احکام الهی نیست، بلکه معارف هستی شناسی الهی نیزدر آن مطرح است که شامل خداشناسی و انسان شناسی، فرشته شناسی، جن شناسی، معادشناسی و مانند آنها است؛ این نوع وحی برای همه پیامبران بوده است؛ چنانکه خدا می فرماید: إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا؛ ما به تو [نیز] وحى کردیم همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او وحى کردیم؛ و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحى نمودیم؛ و به داوود زبور بخشیدیم. (نساء، آیه 163)
2. وحی عملی برای ایجاد گرایش به سوی چیزی و گریزش از چیزی که در این صورت انسان در خود ناگهان گرایش و گریزشی را می یابد و بر پایه آن عمل و رفتار می کند. خدا درباره این نوع وحی می فرماید: وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ؛ و ما به آنان انجام کار خیر و خیرات را وحی کردیم و برپاداری نماز و دادن زکات را.(انبیاء، آیه 73) این نوع وحی دیگر از مصادیق وحی تشریعی و معرفت شناختی و علمی نیست. از جمله این مصادیق این وحی می توان به وحی به مادر موسی(ع) یاد کرد: وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛ و به مادر موسى وحى کردیم که او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدى او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازمى گردانیم و از [زمره] پیمبرانش قرار مى دهیم.(قصص، آیه 7) هم چنین از مصادیق آن، وحی به زنبور است که گرایش عسل سازی را به او وحی کرده است: وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ؛ و پروردگار تو به زنبور عسل وحى کرد که از پاره اى کوه ها و از برخى درختان و از آنچه داربست و چفته سازى بر بلندی مى کنند، خانه هایى براى خود درست کن.(نحل، آیه 68) از این نوع وحی گاه به نام الهام یاد می شود و می گویند به من الهام شد تا به این کار اقدام کنم.