نسبت علم با ایمان، نسبت معرفت با عمل است؛ زیرا ایمان از مصادیق عمل و ناظر به ساحت اراده و عزم است. البته گاهی عمل در مقابل ایمان قرار می گیرد و می گویند: وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ(بقره، آیه 82)؛ در این موارد تفصیل خود قاطع شرکت است؛ یعنی عمل غیر ایمان است؛ اما گاه عمل به قول مطلق گفته می شود که شامل ایمان نیز می شود؛ یعنی عمل به عنوان مقسم شامل عمل ایمانی و عمل کفری می شود. در این صورت ایمان به عنوان معرفت نظری یا همان تصدیق علمی و تصدیق عملی و اقرار به زبان و قول و عمل به جوارح است؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: الْإِیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ.(نهج البلاغه، حکمت 218)
به سخن دیگر، تصدیق گاه بیان ثبوت محمول برای موضوع در ساحت نظر است که از آن به تصدیق علمی تعبیر می شود که در منطق مطرح است؛ اما گاه در ساحت عمل مطرح است که تصدیق معلوم در مقام ایمان و پذیرش و باور به آن است که در مقابل تکذیب عملی و جحد قرار می گیرد.
به عبارت دیگر، براساس آموزه های وحیانی قرآن، گاه شخص از نظر حکمت نظری، شناخت و معرفتی کامل نسبت به هست ها و نیست ها دارد، هم چنی از نظر حکمت عملی باید ها و نبایدها را می شناسد و در ساحت حق و باطل ارزشگذاری می کند. این دو معلوم جزو معارف انسانی است که یکی در حوزه هستی شناسی و دیگری در حوزه حق شناسی است.
اما هرگز این حکمت نظری و حکمت عملی که جزو معرفت های بشری است، مساوق با ایمان نیست؛ زیرا شخص ممکن است هست و نیست ها را بشناسد و آن را از لحاظ حکمت نظری تصدیق کند، چنان که بایدها و نبایدها یعنی حق و باطل را بشناسد و ارزشگذاری کند، و از لحاظ حکمت عملی تصدیق کند که کدام ارزشی و کدام ضد ارزشی است؛ اما نه حکمت علمی و نه حکمت عملی به معنای ایمان نیست؛ زیرا بسیاری از مردم هستی شناس و عالم به آن هستند و در ساحت اخلاق و بایدها و نبایدها نیز معرفت کامل داشته و آن را تصدیق می کنند، ولی ایمان ندارند؛ زیرا ایمان به آن است که انسان آن چه می شناسد و بدان معرفت دارد و تصدیق نظری و عملی می کند، با قلب خویش تصدیق کرده و بدان عمل نماید. همین تصدیق است که در برابر تکذیب مطرح است؛ انسانی از نظر قرآن اهل تصدیق است که معرفت های نظری و عملی و حکمت های علمی و عملی خویش را با قلب خویش گره زده و در مقام عمل مبتنی بر آن بر آید.(لیل، آیه 6؛ زمر، آیه 33؛ مائده، آیه 46؛ صافات، آیه 105)