سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیده دوست از [دیدن] عیب های محبوب، نابیناو گوشش از [شنیدن] زشتیِ نقص هایش ناشنواست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :93
بازدید دیروز :475
کل بازدید :2098705
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/5
2:34 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

 

انسان گاهی با اثر به موثر پی می برد، و گاه با موثر به اثر می رسد؛ یعنی گاه روش انی است و گاه دیگر لمی است؛ از علت به معلول یا از معلول به علت.

به نظر می رسد که انسانی وقتی نوشته ای را دید، از نوشته به نویسنده پی می برد؛ اما این شناخت، یک شناخت کلی است؛ زیرا اگر چه پی می برد که نویسنده ای این نوشته را نوشته است؛ اما نمی داند آن نویسنده کیست؟

به نظر می رسد که پرستش خدایی که از طریق آثار به آن خدا برسیم، پرستش خدا نیست؛ زیرا خدایی کلی همانند مفاهیم است؛ یک خدای مشخص و خاص نیست که قابل اشاره باشد و به گوییم این موجود همان موثر است که این آثار را داشته است.

بهترین روش آن است که انسان از خدا به شناخت خدا برسد، یعنی از مسما به اسم برسد؛ چنان که برادران یوسف(ع) از شناخت شخص یوسف(ع) به شناخت اسم او رسیدند و گفتند: أَءِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ؛ به راستی که تو خودت همان یوسفی هستی.

اگر بخواهیم خدایی حقیقی را عبادت کنیم، می بایست خدای شاهد و حاضر را عبادت کنیم(توحید، صدوق، ص 327)؛ نه این که با برهان و دلایل و شواهد خدایی را بشناسیم و آن را عبادت کنیم. چنین خدایی چیزی جز خدای غایب نخواهد بود؛ زیرا مفاهیم هماره در غیبت هستند، و حقیقت چیزی وقتی مشهود باشد، آن گاه حاضر است.

باید اول خدایی را ببیینم و سپس از آن خدایی شاهد و حاضر به صفات او آگاه شویم. این خدای حاضر در درون ما از خود ما به خود ما نزدیک تر است: أقرب إلیه مِن حَبل الورید ؛ از رگهای گردن به او نزدیک تر است.(ق، آیه 16)

خدایی که مشهود در هر چیزی است: أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛ آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى و مشهود در هر چیزی است. (فصلت، آیه 53)

خدایی می تواند معبود باشد و مورد پرستش یا پرسش قرار گیرد و او دعا و خواسته ما را برآورده سازد که معروف باشد و معلوم به علم حضوری در درون خودمان و هر چیزی دیگر.(فصلت، آیه 53)

امام(ع) می فرمود: «لأنّکم تَدعون مَن لا تَعرفونه؛ زیرا شما خدایی را می خوانید که نمی شناسید.»(توحید، صدوق، ص 288)

درحقیقت اول او را می‌بینیم و می‌شناسیم بعد نام و سپس بعد وصف او را می شناسیم؛ از همین روست که خدا در کوه طور به موسای کلیم فرمود: من را که در قالب نور در درخت می‌بینی من خدایم : یَا مُوسَی إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ زیرا همه هستی مجلای تجلیات صفات و اسمای الهی و مظهر انوار اوست.(نور، آیه 35)

امیرمومنان امام علی(ع) نیز می فرماید: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ؛ ستایش از آن خدایی است که به پرای خلق خویش با خلق خویش تجلی کرده است.(نهج البلاغه، خطبه 108)

به هر حال، معرفتِ شاهد و حاضر قبل از وصف و اسم اوست؛ اما معرفت غایب بعد از معرفت اسم و وصف اوست. اگر ما کسی را بخواهیم بشناسیم، وقتی در حضور او نیستیم و او نزد ما نیست، اول اسم او را یاد می‌گیریم بعد وصف و علایم او را؛ یعنی از راه اسم و وصف او را می‌شناسیم؛ اما اگر کسی در حضور ما باشد او را ببینیم و مشهود ما باشد، اول خود او را می‌شناسیم، بعد می‌گوییم اسم و وصف او را می پرسیم یا می جوییم. از آن جایی که خدا «هو» و «الله» مشهود در هر چیزی است؛ همه عالم خبر از او و حضورش می دهد؛ چرا که خدا در همه چیز مشهود است؛ و از این طریق خودش می توان به صفات و اسمش آگاه شد. از آن جایی که خدا ««دَلّ علی ذاته بذاته؛ به ذات خویش بر ذاتش خویش راهنمایی و دلالت می کند.» (بحارالانوار، ج 84، ص 399) پس در شناختش هیچ نیازی به بیرون از او نیست؛ زیرا پس شناخت ذات، از همان جا می توان به اسامی حُسنا و صفات عُلیای او پی برد.

البته چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: لا تُدرکه العیون بِمُشاهدة العِیان و لکن تُدرکه القلوب بِحقائق الإیمان؛ خدا را چشمان با مشاهده عیانی درک نمی کند، بلکه قلوب انسانی به حقایق ایمان خدا را درک می کند.(نهج البلاغه، خطبه 179) بر این اساس، وقتی حضرت موسی(ع) خدا را در شجره و آتش دید، با بینایی ملکوتی قلبش حقیقت غیر مادی را دید یا سخن او را شنید، و با شنوایی ملکوتی قلب خویش آن را شنید؛ یعنی همان خدایی عزیز حکیم را که منزه و پاک از هر گونه جسم و اجسام و مواد است را با قلوب خود دید و شنید؛ چرا که خدا در همه حال پاک از هر امر مادی است؛ از همین روست که در همان حال می فرماید: وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.(نمل، آیه 8)