از نظر قرآن، شیاطین انواع کارها و رفتارها را دارند تا انسان را گرفتار سقوط در درکات دوزخ و جهنم کنند. این کارها شامل وسوسه، مس و تماس، تحنک و برگرده سوار شدن و افسار انداختن، تخبّط و مانند آنها است.
هم چنین از نظر قرآن، شیاطین گام به گام سلطه خویش را بر انسانی افزایش می دهند؛ زیرا انسان ها به گونه ای هستند که هدایت های درونی و بیرونی از فطرت و شریعت به او این امکان را می بخشد تا خود را از سلطه شیاطین در امان نگه دارند؛ به ویژه آن که نفس انسانی به طور فطری حق شناس و حق گرا است(نفس، آیات 7 تا 10) و اگر خطایی مرتکب شود از آن انزجار و گریزش دارد؛ به ویژه که نفس لوامه و سرزنشگر هم چنان در انسان فعال است و او را به سبب خطایی که می کند، در درون سرزنش می کند.(قیامت، آیه 2)
البته هر چه انسان خطا و گناه را تکرار کند، نفس لوامه کارکرد خود را از دست می دهد و بی تاثیر می شود و نفس فطری نیز دیگر قابلیت گذاشته را در شناخت حق و گرایش به آن نخواهد داشت. این گونه است که وسوسه های شیطانی می تواند گام به گام تاثیرگذارتر شود.(بقره، آیه 208؛ نور، آیه 21)
از نظر قرآن شیاطین هر گاه سلطه خود را بر انسانی تحکیم بخشند و بر او مسلط شوند، اقدامات تخریبی بیش تری را در پیش می گیرد؛ زیرا در برخی از شرایط بر گرده سوار می شود و در برخی از شرایط بر کل نفس انسان مسلط شده و از درون حاکمیت خویش را اعمال می کند که در آن صورت شیطان نسبت به این افراد ولایت می یابد و این افراد به عنوان اولیاء الشیطان تحت ولایت مطلقه شیطان وارد می شوند . پس شیطان از زبان آنان می گوید و به دست ایشان عمل می کند؛ مانند همین رسانه ها و افراد شیطانی آمریکایی در ایران اسلامی که تحت ولایت شیطان و اولیاء آن هستند و از ولایت الله و به ولایت طاغوت در آمده اند.
از نظر قرآن، پیش از این که شیطان به این سطح از سلطه برسد در مرتبه ای از مراتب بر کافرین این سلطه را دارد که آنان را تهییج کرده و همانند گله و رمه های گوسفندان به حرکت در می آورد تا همانند روزنامه های زنجیره ای سخنان شیطان بزرگ را تکرار کنند.
خدا می فرماید: أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ؛ آیا ندانستى که ما شیطانها را بر کافران گماشته ایم تا آنان را به گناهان تهییج و تحریک کنند. (مریم، آیه 83)
واژه « أَزًّ» «تحریک شدید» معنا شده است. از مفردات راغب بدست می آید که قید شدید در تحریک ملحوظ است، گویند: «ازّت القدر ای اشتدّ غلیانها». قاموس آن را مطلق تحریک و غلیان معنی کرده است. برخی آن را به معنای «امْتَعَضَ» دانسته اند که به معنای «غَضِب من شَیْء وتألَّم وشقَّ علیه»
پس واژه « أَزًّ» در لغت به معنای تهییج و تحریک گله و رمه های گاو و گوسفند است تا به سمتی هجوم آورند. البته این تهییج و تحریک همراه با غضب ، ایجاد تالم و رنج، و مشقت و درد و خشمگینی در آنها است؛ مثلا وقتی نیش و گازی از آنان گرفته می شود تا طاقت آنها طاق شود و به هر سوی هجوم آورند. از نظر قرآن، وقتی شیطان کافرین را گاز می گیرند و آنان را با نیش خویش به تحریک و تهییج در می آورند، آنان گله وار به سوی می روند و از حقیقت دور می شوند و باطل را تکرار می کنند.