از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دو نوع حکومت و حاکمیت وجود دارد که از آن به عناوین گوناگونی تعبیر می کند، گاه از آن دو به عنوان «حکومت یا ولایت ولایی» و «حکومت یا ولایت طاغوتی»(بقره، آیات 256 و 257) و گاه دیگر از آن ها به عنوان «حکومت الهی» و «حکومت استعلایی» یاد می کند.
حکومت الهی آن است که مبتنی بر ولایت الهی، رستگاری بشر را در مدیریت بر پایه کتاب الله، میزان الهی، حقانیت، عدالت قسطی، کرامت اخلاقی، اقامه نماز، پرداخت زکات، امر به معروف و نهی از منکر و مانند آنها می داند(حدید، آیه 25؛ حجرات، آیات 9 و 10؛ حج، آیه 41) و حرکت تمدنی در اجتماع انسانی در دنیا را برای آخرت و تقوای الهی قرار می دهد.(مائده، آیه 8؛ نساء، آیه 135)
اما حکومت استعلایی، حکومتی است که شخص فاقد علوّ ذاتی تنها مبتنی بر ظلم و خودبرتربینی فرعونی در سایه ادعای ربوبیت اعلی(نازعات، آیه 24) فقط برای زینت های دنیوی بدون هدف گذاری اخروی با سلطه بر مردم و در راستای استثمار آنان ، با بهره گیری از همه روش ها و ابزارهای، تهدید، تطمیع، قتل، غارت، نیرنگ، مکر، تفرقه افکنی در سایه زر، زور و تزویر به دور از موازین انسانی – اخلاقی اعمال می کند.(قصص، آیه 4؛ عنکبوت، آیه 39) بر اساس این فلسفه و سبک زندگی شیطانی و طاغوتی هر کسی که شمشیر در دست گرفت و بر جان و نفس و مال مردمان مسلط شد، حاکمیت دارد. از همین روست که می گوید: قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَی؛ امروز رستگار کسی است که استعلا یابد و بر دیگر برتری جوید.(طه، آیه 64)