جستارگشایی: بی گمان قرآن دانشنامه علوم و معارف نیست و به این هدف تدوین نشده است؛ بنابراین نباید از آن انتظار داشته باشیم تا درباره علوم و معارف بشری اطلاعات شناختی خاص ارایه دهد و به ما کمک کند تا دست کم برخی از دانش های انسانی را از آن فراگیریم و یا ما را با نظریاتی در این حوزه آشنا سازد. از این رو سخن گفتن از حزب به معنای اصطلاحی صرفا سیاسی در آموزه های قرآنی تلاشی بیهوده و تطبیق دانش سیاسی و اصطلاحات آن بر آیات و یا گزاره های قرآنی امری نادرست و تحمیل عقاید بر متن قرآنی است که مولف آن از این کار ما خشنود نخواهد شد. از این رو می بایست از همین آغاز از انتظارات خود بکاهیم و تنها به هدف مولف از تالیف وتدوین قرآن توجه داشته باشیم.
با این همه قرآن به عنوان کتاب هدایتی وحیانی به جهت جنبه و هدف اصلی هدایت گری انسان به سوی کمال مطلق و آموزش روش های و بیان راه های رسیدن از نوعی دربرگیرندگی برخوردار می باشد که می توان از این ویژگی و خصیصه آن برای شناخت برخی از مسایل در همه حوزه ها بهره جست. دو ویژگی این کتاب آسمانی و وحیانی را منحصر به فرد کرده است. نخستین ویژگی آن دوری از تحریف است که به ما این امکان را می بخشد تا از گزاره های آن به شرط دلالت مطابقی یا تضمنی و حتی التزامی به عنوان حد وسط منطقی بهره گیریم و در قیاسات به کار بریم . این ویژگی به معنای آن است که اگر به مطلبی در قرآن دست یافتیم که دلالت بر مراد تام و تمام باشد می توان به عنوان یک نظریه قطعی و علمی استفاده کرده و بر مصادیق تطبیق داده و احکام خاصی را استنباط کرد. ویژگی دوم قرآن است که به جهت جنبه هدایتی آن از در بردارندگی خاصی برخوردار است که از آن به "تبیان کل شی" در برخی از آیات تعبیر شده است. این امر موجب می شود تا هر آن چیزی که مرتبط با مساله هدایت بشری به سوی کمال در دنیا و آخرت باشد مورد نظر قرار گرفته و در آن کوتاهی نشده است. بنابراین تفریطی در آیات قرآن نسبت به مساله ای از مسایل هدایتی یافت نمی شود. از آن جایی که هدایت به سوی خاص آخرت نیست به همه مسایلی دنیوی و بشری که ارتباط تنگاتنگی با مساله هدایت به سوی سعادت دنیوی و اخروی دارد ، اشاره و به کلیات آن پرداخته شده است. از این روست که می توان کلیاتی از مسایل سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی ، روان شناسی و حتی برخی از علوم پایه مانند ریاضی ، شیمی ، فیزیک و مانند آن دست یافت. کلیاتی که از ویژگی استثنایی صحت قطعی تمامی برخوردار می باشد و تردید و شکی به این گزاره های کلی و قطعی راه پیدا نمی کند و می توان به عنوان کبرای قیاس از آن بهره برد.
اکنون بر این پایه این منطق و نظریه درباره گزاره های قرآنی به مساله حزب در آموزه های قرآنی با توجه به اصطلاح علوم سیاسی نظری می افکنیم تا به بینش و نگرش قرآنی در این مساله آگاهی یافته و از آن در گرایش روزمره خود بهره گیریم.
معناشناسی حزب
حزب در واژه شناسی عربی به معنای هر گروهی است که دارای گرایش های واحدی باشند.( العین ، خلیل فراهیدی ، ج 1 ص 375)
در اصطلاح دانش سیاسی روز ، حزب عبارت از سازمان سیاسی است که از هم فکران و طرف داران یک آرمان تشکیل شده است وبا داشتن تشکیلات منظم و برنامه های سیاسی کوتاه مدت و بلند مدت برای دست یابی به آرمان و اهدافش کوشش می کند. احزاب به طور معمول برای به دست گرفتن قدرت دولتی و یا شرکت در آن مبارزه می کنند.
حزب به گروهی از مردم اطلاق می شود که آرمان های مشترک و منافع خاصشان , آنان را از گروه بزرگ تر که جامعه ملی است ، متمایز می کند و با داشتن تشکیلات و برنامه منظم و یاری مردم تلاش می کنند تا قدرت دولتی را به دست گیرند و یا این که در قدرت ملی شریک گردند و برنامه و آرمان هایشان را بدین وسیله عملی سازند و در این راه به ویژه از وسایل قانونی یاری می گیرند .
معمولا در هر تعریف از حزب باید چهار فکر و رکن را در برگیرد: 1. حزب باید دارای سازمان های مرکزی و رهبری کننده و پایدار و ماندنی باشد. به بیان دیگر ، تشکیلات حزب نباید با مردن رهبران و یا بنیانگذاران حزب از هم بپاشد؛ 2. حزب باید دارای سازمان های محلی پایدار باشد و با سازمان مرکزی حزب ، ارتباط دایمی داشته باشد؛ 3. رهبران مرکزی و محلی حزب باید مصمم باشند که قدرت سیاسی را در کشور خواه به تنهایی و یا به کمک حزب های دیگر به دست گیرند و آن را رهبری و اداره کنند و نباید تنها به به اعمال نفوذ بر روی قدرت سیاسی حاکم اکتفا کنند؛ 4. حزب باید از پشتیبانی مردم برخوردار باشد. ( فرهنگ علوم سیاسی، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران ، 1374 ، شماره واژه 1769 ص244 و 245)
با توجه به این تعریف شاید نتوان در گزاره های قرآنی اثری از حزب به معنا و مفهوم سیاسی و اصطلاحی آن یافت و تنها آن چه را که بتوان از نص واژه حزب در قرآن یافت معنای نخست آن باشد که گروه های هفکر را در بر می گرفت و حزب الله وحزب شیطان و یا احزاب بیان شده در سوره احزاب را به این معنا نسبت داد؛ ولی می توان با توجه به معنای اصطلاحی واژگان دیگری را در قرآن یافت که همین معنا اخیر و اصطلاحی را مورد نظر قرار داده و به کم و کیف آن اشاره کرده است. از جمله مصادیقی که می توان برای مفهوم اخیر در قرآن یافت حزب منافقان است که به عنوان یک جریان همفکر در تلاش کسب قدرت پدیدار شده و کوشش های جدی و مهمی را برای کسب قدرت به عمل آوردند. به نظر می رسد که در برخی از آیات از مصادیق دیگری نیز ردگیری و شناسایی کرد که نه عنوان جریان برانداز داخلی و نیروهای مخالف و اپوزیسیون بلکه به عنوان حزب به مفهوم واقعی آن تلاش داشتند تا قدرت را از گروه های رقیب داخلی به چنگ آورده و خود زمام امور را در دست گیرند. آنان با آن که در کنار پیامبر(ص) بودند ولی با به کار گیری روش های حزبی می کوشیدند تا دست کم در تغییر رویه دولت تاثیر گذار باشند و بر پایه سلایق و روش های اقتصادی ، فرهنگی ، نظامی و سیاسی آنان کارها صورت پذیرد. از این رو پس از رحلت نیز تلاش کردند تا همانند یک حزب امروزین با تشکیلات و سازمان های مرکزی و محلی در برخی از شهرهای اسلامی قدرت را از دست حزب رقیب بیرون آورند. از این رو می توان با توجه به هر دو مفهوم به این مساله پرداخت. آن چه در این نوشتار مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد ، حزب به معنای اصطلاحی آن است که در دو شکل منافقان به عنوان حزب برانداز و اپوزیسیون و حزب امت بروز و ظهور پیدا کرده است. حزب امت بخشی از امت اسلام را تشکیل می دادند که در پی قدرت بوده و کسب آن از اهداف مهم این تشکل سیاسی در عصر بعثت بوده است. امت در آیات قرآن به معنای گروه های هم فکر و هم مقصد به کار رفته است که می تواند بخشی از امت بزرگ اسلام باشد. این بدان معنا خواهد بود که امت اسلام خود به امت های چندی ( حزب به مفهوم اصطلاحی آن ) دسته بندی می شدند که هر کدام دارای روش های خاص و اهداف ویژه ای بوده اند. در آیات قرآنی سخن از امت وسط ، امت مقتصده ، امت شاهد و امت های دیگری از امت اسلام است که بر این نکته اشاره دارد. افزون براین در امت بزرگ اسلام دسته ها و گروه های متعددی پدیدار شده بود که قرآن به جهت اختلاف شدید از نظر بینشی ، نگرشی ، گرایشی و کنشی به آنان پرداخته و مسایل و کنش ها و واکنش های آنان را تحلیل و تبیین کرده است. در آیه 52 و 53 از این که برخی از امت بزرگ اسلام رفتار و منش دیگری را در پیش گرفته و به دستجات و گروه های خرد تقسیم شده و هر یک از ایشان داشته ها و روش ها و منش های خویش را برتر یافته و بدان افتخار کرده و شادمانی می کند ، مورد توجه قرار می دهد و آنان را به این روش سرزنش می کند. در آیه 32 سوره روم نیز از این که امت بزرگ اسلام یک پارچگی خود را از دست داده و به گروه های متعددی با گرایش های مختلف تقسیم شده اند و بدان نیز افتخار می کند ، مورد نکوهش و سرزنش قرار می دهد. این همه نشان می دهد که حزب به اصطلاح سیاسی و امروزین آن در ایات قرآنی با عناوین و اصطلاحات خاص دیگری مورد توجه و نظر قرار گرفته و خداوند در قرآن به تبیین و تحلیل آثار و پیامدهای این گونه تحزب گرایی پرداخته است.
حزب نفاق
یکی از احزاب مهم سیاسی که در قرآن بدان توجه شده است ، حزب نفاق است. نفاق ، در اصطلاح قرآنی یک گرایش دینی و سیاسی با اهداف قدرت است. نفاق در زمانی شکل می گیرد که افراد و گروه هایی که در حوزه قدرتی قرار گرفته اند به جهت ناتوانی و قرار گرفتن در موضع ضعف اجتماعی و سیاسی نتوانند مقاصد و اهداف و افکار خود را بروز دهند ، از این رو با همگرایی ظاهری و نشان دادن وفاق اجتماعی و همراهی و همدلی زبانی می کوشند خود را در جامعه و نهادهای سیاسی و اجتماعی جا دهند و با دورویی اهداف و مقاصد خویش را پیش برند. اگر کفر را در مقابل ایمان دو بنیش و نگرش اساسی بدانیم نفاق به معنای کفر نهان است که به شکل ایمان خود را نشان می دهد. منافق با شهادت ظاهری به ایمان می کوشد تا از فشارها و تهدید ها در امان قرار گیرد و حریم امنیتی خاصی را دور خود پدید آورد. از این رو هر گاه قدرت دولت ایمانی کاهش یافت کنش ها و واکنش های منافقان چهره دیگری می گیرد و برخی از اهداف نهان خود را آشکارا بیان می کنند و در هنگامه خطر دوباره پوستین اسلام را برای حفاظت به تن می کنند. منافق همواره در اندیشه کسب قدرت و تغییر معادلات به نفع کفر است. تنها تمایز میان کفر و نفاق در این است که منافق هدفش را نهان می سازد و روش های نرم را در پیش می گیرد و از قدرت نرم سخن می گوید. هم حالت در تقیه نیز در زمان اقتدار و قدرت کفر پدید می آید؛ زیرا مومن در زمان اقتدار کفر و ظلم قدرتمندان با در پیش گرفتن پوشش تقیه ، خود را در حریم امنیت قرار می دهد.
رهبران سیاسی نفاق به هدف کسب قدرت از روش ها و شیوه های متعدد و چندی بهره می گرفتند که قرآن در آیات سوره بقره و منافقان و نیز در سوره های دیگر بدان پرداخته است. رهبری این گروه را در آغاز افراد قدرت طلبی به عهده داشتند که پیش از هجرت پیامبر به مدینه داعیه پادشاهی و ملک و سلطنت داشتند و مقدمات این کار نیز فراهم شده بود. اینان با ایجاد پایگاه های مرکزی که در آن زمان به در قالب مساجد بروز و ظهور می کرد به ایجاد مسجدی در مدینه به عنوان پایگاه اقدام کردند که در آیات قرآنی به مسجد ضرار یاد شده است. این مسجد به عنوان پایگاهی برای رهبران نفاق از جمله ابی بوده است. پس از گسترش دامنه نفوذ سیاسی و جغرافیایی اسلام و حکومت مدینه، افراد دیگری نیز به این گروه پیوستند که از مهم ترین ایشان می توان به ابو سفیان اشاره کرد.
حزب سیاسی در عصر بعثت
دومین جریان قوی سیاسی که در عصر بعثت وجود داشت، جریان قدرت طلبی بود که به هدف کنار زدن به قول خودشان حزب بنی هاشم ایجاد شده بود. این جریان سیاسی گاه به شکل گروه فشار عمل می کردند و در موارد اقدام به حرکات تند و خشونت بار فیزیکی ضد مخالفان می کردند. در آیات قرآنی چندی به این گروه و حزب به مفهوم امروزی اشاره شده است. این حزب سیاسی قوی در تغییر برخی از رفتارها و یا تاخیر برخی از اقدامات موثر بودند. در مساله خلافت این حزب با همه وزنه سیاسی ، اجتماعی, اقتصادی و نظامی خود وارد شد و کفه را به سوی خود تغییر داد. قرآن با اشاره به حرکت های این حزب سیاسی قدرت طلب در آیه 67 سوره مائده می فرماید: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین ؛ ای پیامبر آن چه به تو وحی شده را ابلاغ کن و اگر چنین نکنی رسالتش را به سرانجام نرسانده ای . خداوند تو را از مردمان حفظ می کند به راستی که خداوند قوم کافر را هدایت نمی کند.
این جریان آن چنان قوی بود که پیامبر از ابلاغ حکم و دستور الهی درباره جانشین و انتقال قدرت پس از خود می هراسید . خداوند از این حزب سیاسی به دو نام الناس ( مردمان ) و کافرین یاد می کند. به این معنا که عدم پذیرش ولایت سیاسی پس از پیامبر به معنا و مفهوم کفر به خدا و آیات اوست. ترس از ترور و خشونت فیزیک نسبت به پیامبر تا آن اندازه از سوی جریان سیاسی قدرت طلب وجود داشت که قرآن از آن به صراحت و شفافیت سخن می گوید و پیامبرش را به حفظ و نگه داشت از سوی خود دلگرم می سازد. این جریان سیاسی در آیات دیگری از قرآن مطرح و مسایل و موضع گیری هایشان تبیین و توضیح داده شده است.
از دیگر احزاب سیاسی این دوره که نقش مثبتی را ایفا می کرد می توان به امت حزب الله یاد کرد. این گروه سیاسی هم در روش و هم در بینش و نگرش و گرایش بر اعتدال بوده و به عنوان بخش از امت بزرگ به عنوان امت نمونه مورد تمجید و تجلیل قرار گرفتند. اینان کسانی بودند که به عنوان بخشی از امت یاد شده اند و در آیاتی از این که آنان به شایسته دعوت و از ناشایسته باز می دارند مورد تشویق و حمایت قرار گرفته اند. این دسته را می توان به عنوان امت مقتصد و امت وسط و شاهد یاد کرد که حزب الله را تشکیل می دادند و به عنوان انصار واقعی پیامبر عمل می کردند. آیات زیادی به این حزب مستقیم و معتدل اشاره می کند و از این که برنامه ریزی آنان در راستای تقویت امت و قدرت دولت مرکزی است مورد تایید خداوند قرار می گیرند.
به هر حال در اندیشه سیاسی قرآن می توان به مساله احزاب سیاسی به عنوان نمونه های از قدرت طلبی برخی از جریانات دینی و سیاسی و نیز یاوران دولت صالح و عدالت پرور و ولایت محور دست یافت.