انسان موجودی است که انگیزه اش تحت تاثیر اندیشه او است. به این معنا که عمل او مبتنی بر علم است.
آفریده های دیگر الهی، بر اساس غریزه صرف و محض عمل می کنند؛ زیرا در همه آفریده های الهی نرم افزاری به نام فطرت یا همان هدایت باطنی تکوینی جعل شده که او را در صراط مستقیم قرار می دهد تا این گونه به هدف اصلی آفرینش خویش برسد.(طه، آیه 50)
با آن که در انسان نیز چنین نرم افزاری قرار داده شده(همان) که ما از آن به فطرت یاد می کنیم(روم، آیه 30)؛ اما این هدایت باطنی تحت انتخاب ارادی انسان ممکن است دفن و دسیسه شده و از کار بیافتد و مختوم و مطبوع شود.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 15)
هم چنین این نرم افزار تکوینی – فطری – باطنی در انسان که مسئولیت اصلی هدایت انسان به سوی هدف آفرینشی او را به عهده دارد، قابلیت رشد و ارتقا را دارد تا جایی که می تواند با کسب تقوای الهی در سایه هدایت های دوگانه تکوینی و تشریعی به بصیرت دست یافته و به رویت ملکوت و باطن هر چیزی دست یابد و علم الیقین به دست آورد.
انسان ها هر کاری را انجام می دهند می بایست بر اساس علم باشد. این علم باید قطعی و یقینی صددرصدی باشد و لا اقل بر اساس ظن معتبر یا همان علم عرفی؛ نه بر اساس ظنون غیر معتبر و گمانه زنی ها و تخرص ها.(نجم، آیه 28؛ یونس، آیه 66؛ انعام، آیه 116)
انسان ها با تعقل و تدبر می توانند برهانی را به دست آورند که انگیزه های صحیح برای عمل ایشان باشد. البته این برهان تعقلی یا تدبری موجب نمی شود که حتما انگیزه عمل در انسان ایجاد شود؛ زیرا هر چند که علم برای ایجاد انگیزه و عمل در انسان لازم است، ولی به تنهایی کافی نیست؛ زیرا اگر علم، عقد ذهنی است، عمل نیازمند عقد قلبی است که از آن به عقیده یا همان ایمان تعبیر می شود. اگر این عقد ذهنی با عقیده عقلی همراه نشود، عملی صادر نمی شود؛ زیرا بسیاری از اهل یقین و حتی بصیرت بر خلاف علم قطعی عمل کرده و آن علم انگیزه ای برای عمل آنان نشد.(نمل، آیه 14)
از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برهان اندیشه ای در کنار ایمان انگیزه ای است که انسان را به کمال می رساند.
خدا در قرآن بیان کرده که برای آن که ایمان و عقیده عمل در فردی رشد و ارتقا یابد، نمی توان تنها به برهان بسنده کرد، بلکه نیازمند قرآن است؛ زیرا برهان تعقلی و تدبری به انسان بصیرت می بخشد و اندیشه او را روشن می سازد، ولی آن چه انگیزه را می سازد یا اتمام می بخشد، همان قرآن است که در قالب تبشیر و انذار انسان را به عمل بر اساس علم وادار می سازد.
در حقیقت از نظر قرآن، هدایت تکوینی و علم قطعی برهانی زمانی می تواند موثر باشد که با هدایت تشریعی همراه شود؛ زیرا برهان، علم می آورد و قرآن انگیزه عمل.
به سخن دیگر، عقل نظری انسان با برهان روشن و عقل عملی با قرآن به حرکت در می آید. از همین روست که مسئولیت پیامبران و قرآن همان تبشیر و انذار است تا عقل عملی وادار به حرکتی شود که عقل نظری با اندیشه برهانی به آن رسیده است.(بقره، آیه 119؛ سباء، آیه 28؛ فاطر، آیه 24)
بنابراین، از نظر قرآن، کسب رشد عقلانی در سایه سار همراهی برهان با قرآن است تا اندیشه با انگیزه ، عقل نظری با عقل عملی، علم با عمل همراه شود؛ چرا که انسان رشید کسی است که بتواند میان آن دو پیوند بزند و این گونه از نورانیت هر دو بهره مند شود.(حجرات، آیه 7)