بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، مردم در عالم برزخ به سه گروه اصلی تقسیم می شوند؛ بنابراین، سوال و جواب از سوی نکیر و منکر (بحارالأنوار ج 6 د 245 باب 8؛ کشف المحجة لثمرة المهجة، ص 273) یا بشیر و مبشر(دعای هر روز ماه رجب، مصباح المتهجد، ج2، ص803 ؛ شرح عقاید صدوق یا تصحیح الاعتقاد، شیخ مفید، ص 220؛ علم الیقین، فیض کاشانی، ج2، ص1073) برای همگان نیست.
1. سوال و جواب از سوی بشیر و مبشر از اهل ایمان محض؛
2. سوال و جواب از سوی نکیر و منکر از اهل کفر محض؛
3. عدم سوال و جواب غیر این دو گروه و واگذاری آنان تا روز قیامت؛
امام باقر(ع) می فرماید: إنّمَا یُسألُ فِی قَبرِهِ مَن مَحَضَ الإیمَانَ وَ الکُفرَ مَحضاً وَ أمّا سَوی ذَلکَ فَیُلهی عَنهُ؛ در قبر از ایمان خالص و کفر خالص سؤال مىشود، دیگران رها مىشوند.» (فروع کافى، ج 3، ص 235، بحارالانوار، ج 6، ص 260)
امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: لا یُسألُ فِی القَبر إلاّ مَن مَحَض الإیمانَ مَحضاً أو مَحَضَ الکُفرَ مَحضاً و الأخَرونَ یُلهَون عَنهُم؛ در قبر جز از اهل ایمان محض و خالص و کفر محض و خالص نمی پرسند و دیگران رها می شوند. (بحارالانوار، ج 6، ص 235، ح 52؛ الکافی، ج 3،ص 235؛ نیز : فروع کافی ،ج2،ص 237)
باید یاد آور شد که عالم قبر همان عالم برزخ است.(بحارالانوار، ج 6، ص 159، روایت 19 و ص 218؛ بحار الأنوار، ج 58، ص7؛ الکافی، ج3، ص242) و این گونه نیست که غیر عالم دنیا و عالم برزخ و عالم آخرت، عالم دیگری به نام عالم قبر داشته باشیم. بهشت و دوزخ مومن محض و کافر محض از همان عالم قبر و برزخ مشخص است.(همان) البته گروه سوم هم چنان وضعیت نامشخصی دارند تا قیامت به حساب آنان رسیده شود.
از امیر المؤمنین نیز اینگونه روایت است که مرگ براى برخى بشارت به نعمتهاى جاوید است، و براى برخى مژده به عذاب ابدى است، و براى گروه سوم حزن و هول و هراس است، چرا که آنان نمىدانند به کدام گروه ملحق خواهند شد. گروه اول دوستان ما هستند، گروه دوم دشمنان ما، گروه سوم مؤمن تبهکارى که به خویشتن ستم کرده است. این نیز ممکن است در نهایت با شفاعت ما نجات یابد.(معانى الاخبار، ص 288، ح 2؛ نگاه کنید: اعراف، آیات 46 تا 48)
از نظر روایات سوالات در عالم برزخ درباره اموری اصلی چون ربوبیت، دین، پیامبر، امامت(فروع کافی ج 3 ص 238)، کتاب، ولایت، صرف عمر، صرف مال(بحارالانوار. ج6 ص 223)، نماز ، زکات، حج و روزه(فروع کافی ج 3 ص241)است.
از آیات قرآنی به دست می آید که روز قیامت حساب و کتاب و پرسش و پاسخ برای همگان هست. البته این آیات به دو قسم اصلی تقسیم می شود:
1. آیاتی است که می گوید سوال و جواب است؛ مانند : وَلَیُسْأَلُنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَمَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ؛ همه روز قیامت از آن چه افتراء زدند، پرسیده می شوند.(عنکبوت، آیه 13) و نیز می فرماید: لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ؛ خدا از آن چه انجام می دهد، پرسش نمی شود، ولی آنان سوال می شوند.(انبیاء، آیه 23)
2. آیاتی که می گوید سوال و جوابی نیست؛ چرا که همه چیز روشن و عیان است و دیگر جایی برای پرسش و پاسخ نمی ماند. از جمله این آیات می توان به موارد زیر اشاره کرد: فَیَوْمَئِذٍ لَا یُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ ؛ در آن روز هیچ انس و جنى از گناهش پرسیده نشود. (الرحمن ، آیه 39) زیرا همه وجود شخص گواهی می دهد خوب یا بد است: یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ؛ تبهکاران از سیمایشان شناخته مى شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند. (الرحمن، آیه 41) هم چنین خدا خود شخص محاسبه می کند و قاضی و شاهد خود اوست؛ چنان که می فرماید: «وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا؛ و کارنامه هر انسانى را به گردن او بستهایم و روز قیامت براى او نامهاى که آن را گشاده مىبیند، بیرون مىآوریم. نامهات را بخوان. کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى» (اسراء، آیه 13 و14)
باید توجه داشت که اگر در عالم برزخ پرسش و پاسخی برای برخی نیست، به این معنا نیست که اصلا به حساب آنان رسیدگی نمی شود، بلکه به این معنا است که حسابرسی آنان در قیامت انجام می شود؛ زیرا قیامت زمان حسابرسی همگانی است.
به هر حال، از مجموعه آیات مربوط به سؤال و جواب در روز قیامت، چنین استفاده می شود که: مردم در آن روز، مراحل مختلفی را می پیمایند؛ چرا که در پاره ای از مراحل هیچ گونه سؤال و پرسشی از آنها نمی شود، حتی مهر بر دهان آنها می گذارند و تنها اعضای پیکرشان که آثار اعمال را در خود حفظ کرده اند، به عنوان یک گواه گویا و انکارناپذیر، چگونگی اعمالشان را بازگو می کنند.( یس، آیه 65)
در مرحله بعد، مهر از زبان آنها برداشته می شود، به سخن می آیند و از آنها پرسش می شود، آنها نیز با مشاهده روشن شدن حقایق در پرتو گواهی اعضا، به اعمال خود اعتراف می کنند، درست همانند مجرمی که با مشاهده آثار عینی جرم، چاره ای جز اعتراف نمی بیند.
بعضی از مفسران نیز در تفسیر این آیات احتمال داده اند که: آیات نفی کننده سؤال، اشاره به سؤال و جواب زبانی است. و آیات اثبات کننده سؤال، اشاره به سؤالاتی است که از اعضای بدن می شود و آنها به زبان حال ـ همانند رنگ رخساره انسان که خبر از سرّ درون او می دهد ـ حقایق را بازگو می کنند.