واژه سلطان و برهان چند بار در قرآن به کار رفته است. برهان در فرهنگ قرآنی بر قرآن نیز اطلاق شده است(نساء، آیه 147)؛ زیرا برهان در فرهنگ قرآنی، علم قاطع و روشنی است که هیچ شک علمی در آن راه نمی یابد. از همین روست که شهود حقیقت عمل زنا برای حضرت یوسف(ع) به عنوان برهان مطرح می شود.(یوسف، آیه 24)
خدا از مردم می خواهد در هر اثبات و نفی جز مبتنی بر علم و برهان وارد نشوند و اگر برهانی ندارند، سکوت کنند و به مخالفت با چیزی نپردازند.(بقره، آیه 111؛ مومنون، آیه 117؛ قصص، آیه 75؛ نمل، آیه 64؛ انبیاء، آیه 24)
البته از نظر قرآن، معجزات الهی مانند عصای موسی و ید بیضاء، دو برهان الهی است؛ زیرا امر مشهود و حقیقتی انکارناپذیر است.(قصص، آیه 32)
اما واژه سلطان به هر امری گفته می شود که سلطنت آن بی چون و چرا باشد و کسی نتواند در مقام علم یا عمل در برابر آن مقاومت کند(غافر، آیه 56؛ یونس، آیه 68)؛ زیرا حقیقتی انکار ناپذیر یا قدرتی بی نظیر است. از نظر قرآن، معجزات الهی از چنین ویژگی برخوردار هستند. از همین روست که بر عصا و ید بیضا عنوان سلطان مبین اطلاق شده است.(غافر، آیه 23)
توضیح این که برهان و معجزه را سلطان میگویند؛ زیرا برهان بر وَهم و خیال مسلّط میشود و سلطه? فکری و علمی برای برهان است؛ معجزه نیز سلطان است؛ زیرا بر سحر و شعبده و جادو مسلط میشود. در جریان مسابقه مار و عصا وقتی موسای کلیم(ع) عصا را انداخت، همه? اینها مارها ساحران که از ریسمان و چوب بودند به صورت اوّلی خودشان درآمدند و تنها یک مار واقعی همان عصای موسی بود که در میدان حرکت میکرد و سلطان روشن خود را به نمایش می گذاشت. این گونه شد که قدرت فرعونی، ثروت قارونی و تزویر هامانی به محاق رفت.(غافر، آیات 23 و 24)