یکی از خطابات الهی که در قرآن نقل شده، خطاب تکوینی است؛ خدا می فرماید: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ جز این نیست که خدا هر گاه اراده کرد تا چیزی را ایجاد کند، به آن چیزی می گوید باش! پس آن هست می شود.(یس، آیه 82)
پرسش این است که اگر چیزی دارای وجود باشد، دیگر خطاب به آن برای وجود یافتن بی معنا است، پس این خطاب های تکوینی به چه معنا است؟ زیرا اگر چیزی هست، دیگر هست بخشی بدان معنا ندارد، و اگر نیست باشد، در همان حالت نیستی که نمی تواند مورد خطاب قرار گیرد.
در پاسخ باید گفت در خطاب های تکوینی همیشه مخاطب فرع بر خطاب است، در حالی که در خطاب های عرفی و تشریعی، خطاب فرع مخاطب است. به این معنا که در خطاب تشریعی اول مخاطبی وجود دارد که به فرمان داده می شود، کاری را انجام دهد یا ترک کند؛ اما در خطاب تکوینی، با خطاب است که چیزی به وجود می آید و تکون وجودی می یابد.
ممکن است این پرسش مطرح شود که خطاب به معدوم محال است؛ یعنی چیزی که در حالت عدم است، اصلا نمی توان او را مخاطب قرار داد؛ پس چگونه خطابات الهی در تکوین انجام می شود؟
در پاسخ باید گفت: خطاب به «معدوم محض» محال است، و هیچ خطابی به آن تعلق نمیگیرد، ولی این معدومی که در خطابات تکوینی خدا مورد خطاب است، یک معدوم محض نیست، بلکه معدومی است که در علم ذات اقدس الهی موجود است. پس چیزی که در آنجا معلوم و «ممکن الوجود» است و خدا به امکان او علم دارد، در باره چنین معدومی اراده میکند که آن را از علم ذاتی خویش به عین وحود بیاورد، و آن را ایجاد کند. البته این ایجاد به صورت تنزل و تجلّی است که تنزل ظهوری و تجلی آن موجب نمی شود که آن چیز دیگر در علم الله نباشد، بلکه هم چنان در علم الله وجود دارد، در حالی تجلیات آن نیز در خارج نیز وجود یافته است.
به سخن دیگر، از باب اظهار و تنزلات است که اصل هم چنان در ذات الله وجود دارد، و تنزل آن نیز همانند تنزل باران نیست که به صورت تجافی است، یعنی قطره باران وقتی از آسمان تنزل کرد، دیگر در آسمان نیست، بلکه در زمین است و آن جا را خالی کرده است؛ اما در تنزلات تکوینی که از افعال الهی است، اصل در ذات و علم الله ذاتی باقی است و تجلیات آن به شکل تنزل در خارج ظهور می کند.
پس فرق میان خطابات تشریعی و تکوینی در این است که در خطابات تکوینی، مخاطب فرع بر خطاب است، در حالی که در خطابات تشریعی خطاب فرع مخاطب است؛ در یکی اول خطاب است سپس مخاطب و در دیگری اول مخاطب است سپس خطاب.