خداوند افزون بر این که واحد یعنی یگانه است، متصف به صفت احدیت و یکتایی است. در یگانگی مظاهر کثرت خودنمایی می کند؛ زیرا در واحدیت و یگانگی نفی مطلق کثرت نیست، بلکه به نوعی کثرتی ولو در سطح مظاهر قابل اثبات است. از این روست که واحدیت در سطح احدیت قرار نمی گیرد؛ زیرا در احدیت و یکتایی اصلا کثرت حتی به شکل مظاهر الهی راه ندارد.
البته گاه خدا با حفظ کثرت مظاهر می خواهد احدیت و یکتایی خودش را اثبات کند؛ در این جاست که از اصطلاح «واحد قهار» استفاده می کند؛ زیرا این دوصفت به نوعی می خواهد همان احدیت و یکتایی را برساند، در حالی که می خواهد کثرت مظاهر را نیز حفظ کند.
به سخن دیگر، گاه در قرآن سخن از احدیت و یکتایی خداست که دیگر کثرت مظاهر در آن مرتبه دیده نمی شود؛ از همین روست که احدیت با «هو» ارتباط می یابد؛ گاه دیگر سخن از واحدیت و یگانگی است که مظاهر کثرت نیز ملحوظ است و این جاست که سخن از «الله» است که از انوار الله، مظاهر ظهور می یابد(نور، آیه 35)؛ اما گاه دیگر، در حالی که می خواهد احدیت و مرتبه «هو» را حفظ کند، به نوعی می خواهد مظاهر را نیز در کنار آن داشته باشد؛ در این جاست که از «واحد قهار» برای بیان این مرتبه برزخی بهره می گیرد؛ زیرا این اصطلاح ناظر به احدیت آمیخته با واحدیت است؛ یعنی نه احدیت محض است و نه واحدیت محض، بلکه مرتبه برزخی و میانی آن است.
خدا در برهان نفی «بنوت» و «تنبی» یعنی فرزندداری یا فرزندخواندگی، از «واحد قهار» سخن به میان می آورد تا بیان کند که چنین امری برای خدا محال و مستحیل است؛ زیرا وقتی کثرتی از جهت مقام واحدیت یعنی همان «الله» مطرح باشد، ولی این کثرت مظاهری، به سبب احدیت خدایی اصلا مقهور است؛ پس دیگر جایی برای بنوت و تبنی از میان مخلوقات نمی ماند.
به سخن دیگر، در مرتبه احدیت و هویت مظاهری نیست، و در مرتبه واحدیت و الله مظاهر است؛ اما این مظاهر به سبب آن که «واحد قهار» که مرتبه برزخی است نمی تواند جایگاهی جز مظهریت داشته باشد. پس بنوت و تبنی محال و مستحیل است. از این روست که خدا می فرماید: لَوْ أَرادَ اللّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفی مِمّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ؛ اگر خدا در مقام الله اراده گرفتن کسی به عنوان فرزندخوانده را داشت، هر آینه از میان آن چه خلق کرده هر که را می خواست بر می گزید و نیازی به انتخاب شما نداشت؛ در حالی که خدای سبحان، در مقام هو همان الله است که واحد قهار است.(زمر، آیه 4)
پس خدا هیچ کسی را از میان مخلوقات خویش را برای تبنی و فرزندخواندگی بر نگزیده است؛ چون چنین اصطفایی محال است، پس چنین تبنی و فرزندخواندگی نیز محال است؛ چرا که خدا در مقام «الواحد القهار» همان خدایی است که یگانگی الله را با یکتایی هو دارا است؛ یعنی هر چند که تنزل به مقام «الله و واحدیت» دارد، ولی هم چنان در مقام «هو و احدیت» باقی است؛ یعنی مظاهر هم چنان مقهور احدیت است، هر چند که در مقام واحدیت ظهور یافته و مظاهر الله در هستی نمودار شده است؛ اما این ظهور مظاهر الله، هرگز احدیت و یکتایی را کاهش نمی دهد و هم چنان خدا با همه کثرت مظاهر در احدیت بی مظهر و یکتایی خویش باقی است؛ پس کثرات هم چنان مقهور احدیت و یکتایی اوست؛ زیرا بساطت وجودی و هویتی خدا با تنزل در مرتبه «الله» و ظهور کثرات از میان نرفته است.