از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نفس انسانی به گونه ای آفریده شده که علومی را در ذات خودش دارا است؛ یعنی نرم افزاری در ذات همه انسان ها قرار داده شده که به عنوان سیستم عامل از علومی خاص و ظرفیت هایی ویژه برخوردار است. این علوم که می توان گفت علوم میزبان هستند، به انسان این توانایی و ظرفیت را می بخشد تا حقایق را بشناسد و بدان گرایش یابد و باطل را نیز بشناسد و بدان گریزش داشته باشد. پس شناخت حق و باطل و گرایش و گریزش در ذات انسان ها است؛ خدا در باره این علوم که از آن به علوم فطری و تکوینی نیز یاد می شود، می فرماید: وَ نَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛ سوگند به نفس و آن چه آن را تسویه کرد؛ پس به نفس فجور و تقوایش را الهام کرد.(شمس، آیات 7 و 8) این علوم که در نرم افزار الهی نفس قرار داده شده، غیر قابل تبدیل است(روم، آیه 30)؛ هر چند که با گناه و فجور قابل تغییر در حدی است که دفن و دسیسه شود.(شمس، آیه 10)
البته برخی از علوم مهمان نفس است؛ یعنی انسان از آغاز آن را ندارد، بلکه با ابزارها و قوای ادراکی و گرایشی چون شنوایی و بینایی و قلب آن را به دست می آورد.(نحل، آیه 78)
از نظر قرآن، علوم مهمان که همان علوم اکتسابی است، برای این که معلوم شود حق یا باطل است، می بایست برعلوم میزبان که الهامی است، عرضه شود. بنابراین، هر چیزی که انسان یاد می گیرد می توان به علوم میزبان به عنوان شاخص ارزیابی حق و باطل ارایه کرد؛ زیرا فطرت به طور تکوینی حق و باطل را می شناسد و به حق گرایش و نسبت به باطل گریزش دارد؛ زیرا این امور الهامی است و هرگز الهام بر خلاف حق نخواهد بود.