خدا در قرآن، بهشت را به دو قسم تقسیم می کند که گویی آن چه از بهشت حسی است، رقیقه یک حقیقت عالی تر است؛ یعنی بهشتی که در آن حورالعین، بهشته های بهشتی، انهار و اشجار، چشمه ها و رودها، بوستان ها و باغات، کاخها و قصرها و مانند آن ها است، مظهر و تجلی یک حقیقت دیگری است که آن بهشت حقیقی است.
در آیات قرآنی گاه این فاصله میان دو بهشت، به شکل «مثل» بیان شده است تا معلوم شود آن چه از بهشت حسی گفته می شود، تجلیات و رقیقه ای از حقیقتی به نام بهشت حقیقی است که خیلی برتر و بالاتر است. از همین روست که خدا در قرآن می فرماید: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ؛ مَثَل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده این است که از زیر درختان آن، نهرها روان است؛ میوه و سایه اش پایدار است؛ این است فرجام کسانى که پرهیزگارى کرده اند؛ و فرجام کافران آتش دوزخ است. (رعد، آیه 35)
یا در جایی دیگر می فرماید: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ؛ مَثَل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده ؛ چون بوستانی است که در آن نهرهایى است از آبى که رنگ و بو و طعمش برنگشته؛ و رودهایی از شیرى که مزه اش دگرگون نشود؛ و رودهایى از باده اى که براى نوشندگان لذتى است؛ و رودهایى از انگبین ناب؛ و در آنجا از هر گونه میوه براى آنان فراهم است؛ و از همه بالاتر آمرزش پروردگار آنهاست. آیا چنین کسى در چنین بوستانی دل انگیز مانند کسى است که جاودانه در آتش است؛ و آبى جوشان به خوردشان داده مى شود تا روده هایشان را از هم فرو پاشد. (محمد، آیه 15)
در این آیات خدا می خواهد بهشت را معنا کند و بگوید اگر بخواهیم برای بهشت «مثل» بزنیم این گونه آن را به حس در می آوریم؛ پس حقیقت بهشت این بوستانها و نهرها و درختان و حورالعین نیست؛ بلکه چیز دیگری است که مثل آن در حس این گونه است.
از نظر قرآن، حقیقت بهشت که رقیقه آن چنین است، همان بهشت و جنت اللقاء است که هر انسانی به «لقاء ربه» می رسد.(انشقاق، آیه 6)
البته بهشت حسی چیز خوبی است، ولی این بازتاب حقیقتی بزرگ به نام جنت اللقاء است که مقصود و مقصد انسان است. انسان وقتی به چنین جنت و بهشت حقیقی وارد شود، آن گاه به حقیقت بهشت می رسد و به این حالت دست می یابد که خدا می فرماید: فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِیمٍ ؛ روح و ریحان و بهشت پر نعمت خواهد بود. (واقعه، آیه 89)
این «روح و ریحان» همان جنت ذات است که بهشت پر نعمت تجلی و رقیقه آن حقیقت است.(فجر، آیات 27 تا 30) کسی که در جنت اللقاء می رود، این گونه با خدایش خلوت می کند: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ؛ در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانایند. (قمر، آیه 55)