سعادت و شقاوت در فرهنگ قرآنی، با اصطلاح عرفی آن تفاوت و فرق های دارد تا جایی که می توان گفت نسبت میان عرفی و قرآنی، در این موضوع، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا برخی از موارد را هر دو از مصادیق سعادت یا شقاوت می دانند؛ و برخی دیگر را عرف از مصادیق سعادت یا شقاوت دانسته، ولی قرآن آن را این گونه نمی داند.
از نظر قرآن و عرف، بیماری از مصادیق عذاب و رنج و شقاوت است(ص، آیه 41)؛ اما گاه قرآن امری چون جهاد در راه خدا را با همه سختی هایش، عذاب و شقاوت نمی داند، در حالی که عرف آن را عذاب و شقاوت می داند.
به سخن دیگر، از نظر عرفی هر چیزی که موجب عذاب جسمی باشد، از مصادیق شقاوت است؛ در حالی که قرآن، چیزی که موجب عذاب جسمی ولی فضلیت روحی است، از مصادیق سعادت می داند.(توبه، آیه 120)
گاه عرف، رفاه بدنی را عین نعمت و سعادت بر می شمارد؛ در حالی که اگر این رفاه بازدارنده انسان از تکامل روحی و کسب فضایل اخلاقی باشد، از نظر قرآن، چیزی جز شقاوت نیست؛ زیرا از نظر قرآن، عرف درک نمی کند که چنین رفاهی در باطن خویش چیزی جز شقاوت نیست. از نظر قرآن، این موارد از آن دسته نیست که انسان با تامل و نظر و تفکر بتواند خوب و بد حقیقی را به دست آورد؛ بلکه از مصادیق چیزی است که اصولا انسان نمی تواند بدون وحی آن را بداند و بفهمد: وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ؛ و شما را چیزهایی را تعلیم می دهد که نمی توانستید بدانید.
پس چیزی نیست که انسان نداند و بتواند با تفکر و دقت نظر آن را بداند؛ بلکه بیرون از دایره ابزارهای علمی انسان است و اگر وحی نباشد، هرگز انسان به آن علم نمی یابد؛ یعنی همان طوری که انسان نمی تواند از جزئیات بهشت و دوزخ با تفکر آگاه شود و این وحی است که او را به این جزئیات آگاه می سازد، هم چنین در باره خیر و شر بودن برخی از چیزها انسان ها نمی توانند از راه غیر وحی علم به دست آورند. از همین روست که انسان ها برخی چیزها را خیر می دانند در حالی چیزی جز شرور نیست و چیزهایی را شر می شمارند که جز برایشان خیر نیست: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ؛ بر شما کارزار واجب شده ، در حالى که براى شما ناگوار است؛ و بسا چیزى را خوش نمى دارید، و آن براى شما خوب است؛ و بسا چیزى را دوست مى دارید، و آن براى شما بد است؛ و خدا مى داند، و شما نمی دانید. (بقره، آیه 216)
به هر حال، از نظر قرآن، واکنش انسان نسبت به امکانات رفاهی دو حالت است: 1. رفاهیات، روح انسان را از ذکر الله باز نمی دارد، که در این حالت موجب سعادت است(نور، آیه 37)؛ 2. رفاهیاتی که روح را از ذکر الله بازمی دارد. این موجب شقاوت است. از نظر قرآن این ها در همین دنیا در حال عذاب و شقاوت هستند، ولی آن را نمی فهمند.(طه، آیه 124؛ توبه، آیه 85) خدا به افرادی که گمان می کنند غنای مادی، کرامت، و فقر مادی، اهانت است(فجر، آیات 15 تا 17)؛ یا گمان می کنند مال و فرزند نشانه سعادت است، هشدار می دهد که این گونه نیست؛ زیرا مال و فرزند ابزار فتنه و آزمون الهی است(تغابن، آیه 15)؛ پس اگر موجب آزادی روح و روان و تعالی آن باشد، موجب سعادت است؛ و اگر انسان را به بند کشد و گرفتار کند، دشمن آدمی و موجب شقاوت انسان است. (تغابن، آیه 14)
به هر حال، سعادت و شقاوت در اصطلاح قرآن کریم غیر از چیزی است که توده مردم ، علمای روانشناس و روانکاو و حکما و فلاسفه میفهمند؛ از این روست که خدا در قرآن می فرماید ما حرف تازه به شما یاد میدهیم که نه تنها نمیدانید، بلکه هرگز آن را جز از راه وحی نمیتوانید بفهمید. پس از راه های عادی هر چه تلاش بکنید نمیتوانید آن را یاد بگیرید، بلکه فقط باید گوش به این حرف بدهید.
در همین راستا است که خدا می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ؛ به راستی کسانی که به آیات الله کفر می ورزند، برایشان عذاب شدید است.(آل عمران، آیه 4) به این معنا که آنان در دنیا و آخرت در عذاب و شقاوت هستند، هر چند که از نظر جسمی در رفاه باشند. هم چنین می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ؛ کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده پنهان مى دارند و بدان بهاى ناچیزى به دست مى آورند آنان جز آتش در شکمهاى خویش فرو نبرند و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذابى دردناک خواهند داشت. (بقره، آیه 174)
پس کتمان کنندگان حق با درآمدی که از این راه کسب می کنند، هم اینک آتش را می خورند هر چند گمان می کنند، گوشت آهو و بره می خورند. این گونه افراد کافر هم اینک این گونه اند: «کالانعام بل هم اضل؛ هم چون چارپایان بلکه آنان پست از آن هستند»(اعراف، آیه 179) نه این که بعدها مسخ می شوند و چنین شکلی می گیرند. این افراد الان هم چون چارپایان دارند در دنیا زندگی می کنند و هم چون آنان می خورند.(محمد، آیه 12)