یکی از نام های خدا «الحی القیوم» است. این دو اسم در حقیقت بیانگر یک حقیقت و اسم است؛ و از آن جایی که واژه واحدی که بتواند این دو صفت حیات و قیام را با هم بیان کند، در فرهنگ واژگانی عربی نبود، خدای تبارک و تعالی از دو کلمه برای بیان یک حقیقت استفاده می کند. بنابراین اگر بخواهیم مثلی در زبان عربی برای آن پیدا کنیم، کلمه «بعلبک» است که دو اسم برای یک حقیقت است.
با نگاهی به آموزه های وحیانی قرآن دانسته می شود که خدای «الحی القیوم» حیات و قیام او ذاتی است و معلول کسی یا چیزی نیست؛ بر خلاف غیر خدا که این گونه هستند؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: «کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ هر قائمی در غیر خودش، معلول است.»(نهج البلاغه، خطبه 186؛ توحید ، صدوق ، ص 35 از امام رضا)
پس هر موجودی که به غیر خود تکیه میکند و هستی او عین ذات او نیست این معلول علتی است. بر این اساس، تنها خداست که علت است و ما بقی معلول علتی به نام خدا هستند که «الحی القیوم» است.
از نظر قرآن، انسان می تواند متصف به «قیام» شود، به شرطی که به «الحی القیوم» متصل شود. تنها راهی که برای انسان است، بهره مندی از قرآن است؛ زیرا این قرآن است که انسان را متصل به خدای می کند که «الحی القیوم» است: إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ؛ این قرآن هدایتی می کند به سوی چیزی که او «اقوم» است. (اسراء، آیه 9)
این گونه است که متاثران از قرآن حتی اگر اهل ایمان نباشد، اهل «قیام» خواهند بود؛ چنان که خدا می فرماید: لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ برای این که توده های مردم به عدالت قسطی قیام کنند.(حدید، آیه 25)
پس اگر متاثران از قرآن، از اسم «الحی القیوم» بهره مند شده و به «قیام» می رسند که دیگر نیازمند کسی نباشند و بتوانند بر سر پای خود بیایستند و حقوق خویش را مطالبه کنند و سهم خواهی نمایند؛ مومنان به قرآن، در سطح عالی به جایی می رسد که «قیام» در آنان به شکل ملکه بلکه ذاتیات و مقوم ذاتی در می آید؛ به طوری که قسط خواهی در آنان مقوم ذات می شود؛ چنان که خدا می فرماید: قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ (نساء، آیه 135) یا قیام برای خدا برای آنان «مقوم ذات» می شود که در جایی دیگر خدا فرموده است: قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ.(مائده، آیه 8)
به سخن دیگر، کسی که با خدای «الحی القیوم» با قرآنی از جنس «اقوم» ارتباط بر قرار می کند، در سطح نخست اهل «قیام بالقسط» براساس کتاب الله ، و در سطح میانی ، «قوامین بالقسط» به عنوان گواهان الهی در سطح بشریت، و سطح عالی تر « قوامین لله» و گواهان و شاهدان قسط در جوامع بشری می شود که در این حالت سوم قسط خواهی بخشی از همان «قوامین لله» و بروز و ظهور ارتباط با خدای «الحی القیوم» است.