اضطراری که انسان گرفتار آن می شود به دو دسته تقسیم شده است: 1. اضطرار اختیاری؛ 2. اضطرار غیر اختیاری.
مراد از اضطرار اختیاری آن است که انسان با مبادی اختیاری خود کاری کند که در شرایط اضطراری قرار گیرد. مثلا پول به میزانی دارد که بتواند نیازهای ابتدایی خودش را بر طرف کند؛ چنین شخصی همه آن را حتی اگر انفاق کند، نمی بایست به خدا اعتراض کند که من الان در حالت اضطرار هستم، و باید به دادم برسی و اگر نرسی بر خلاف خدای خود عمل کرده ای؟ خدا به چنین شخصی حتی اگر پیامبرش باشد می فرماید: وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار هم گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرتزده بر جاى مانى. (اسراء، آیه 29)
مراد از اضطرار غیر اختیاری این است که شخص به دست خودش در شرایط اضطرار قرار نگرفته است. حکم چنین شخصی آن است که خدا دستگیر او باشد؛ چنان که می فرماید: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ؛ یا کیست آن کس که مضطر و درمانده را چون وى را بخواند، اجابت مى کند، و گرفتارى را برطرف مى گرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار مى دهد.(نمل، آیه 62)
موارد دیگری است که شامل این موارد اضطرار اختیاری و غیر اختیاری می شود، مثلا نیسان یا خطاء که می تواند اضطراری یا غیر اضطراری باشد؛ یعنی گاه نیسان یا خطا از روی قصور است یا از روی تقصیر. اگر کسی تلاش کرد و کم توجهی و کوتاهی نکرد تا چیزی را فراموش کند، ولی فراموش کرد، چنین شخصی به حکم روایت «رفع القلم» مواخذه نمی شود؛ زیرا امام صادق (ع) از پیامبر(ص) نقل کرده که ایشان فرموده است: «رفع عن امتی تسعة: الخطأ و النسیان، و ما اکرهوا علیه، و ما لا یطیقون، و ما لا یعلمون، و ما اضطروا الیه، و الحسد، و الطیرة و التفکر فی الوسوسة فی الخلق ما لم ینطق بشفة ؛ از نه چیز از امت من برداشته و رفع قلم شده و آنان بدان مواخذه نمی شود؛ خطا و فراموشی، و آن چه را که بدان مجبور می شوند، و آن چه توان انجامش را ندارند، و آن چه را ندانند و آن چه به اضطرار و ناچار تن دهند و حسد و طیره (فال بد)، و اندیشیدن در وسوسه در آفرینش تا وقتی که آن را به زبان نیاورند»(وسائل الشیعه، ج15، ص369؛ توحید، صدوق، ص 353؛ خصال، صدوق، ج 2، ص 417؛ بحار الانوار، ج 2، ص 280؛ کافی، کلینی، ج 2، باب رفع عن الامه) ؛ از همین روست که از خدا در این موارد می خواهیم که خطاها و نسیان های که ما تلاش کردیم که خطاکار نباشیم یا نسبت به واجبی نسیان نداشته باشیم، ولی شیطانی موجب نیسان و خطاکاری ما شد، در گذر: ربَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا (بقره، آیه 286) ؛ اما نسبت به خطا و نسیانی که خودمان در آن نقش داشتیم شکی نیست که مواخذه و مجازات خواهد بود؛ چون این اضطراری چون نسیان و جهالت را به سبب کم توجهی و بی توجهی خودمان به وجود آورده ایم و می بایست پاسخگو باشیم. خدا از چنین اضطرارهای که دارای مبادی اختیاری است مواخذه می کند و مجازات و کیفری در نظر گرفته است. پس می بایست میان این موارد اضطراری این فرق را بگذاریم که این اضطرار به سبب سوء اختیار ما بوده است یا نه ما در ایجاد آن شرایط نقشی نداشته ایم.