خدا در قرآن به صراحت می فرماید با فتح مبین مکه خدا شرایطی را فراهم آورده است که ذنب متقدم و متاخر پیامبر(ص) مغفور شد.(فتح، آیات 1 و 2)
مراد از این «ذنب» همان دنباله ها و تبعات و پیامدهای عمل است. خدا با فتح شرایطی را پیش آورد که هر دو دسته متقدم و متاخر از تبعات برداشته شد.
مراد از «متقدم» اعمال یا تبعاتی است که انسان پیش می فرستد؛ چنان که مراد از «متاخر» همان اعمال یا تبعاتی است که «پس» می فرستد. چنان که خدا به صراحت می فرماید: عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ ؛ هر نفسى آنچه را پیش فرستاده و بازپس گذاشته، بداند. (انفطار، آیه 5)
مراد از «متاخر» را خدا در جایی دیگر این گونه بیان می کند: نَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ؛ آرى ماییم که مردگان را زنده مى سازیم و آنچه را از پیش فرستاده اند و با آثارشان می نویسم و هر چیزى را در امام روشن برشمرده ایم. (یس، آیه 12)
پس «متقدم» خود عمل است که انسان پیش فرستاده و «متاخر» همان «آثار» است که پس می فرستد؛ یعنی تبعات و پیامدهایی که برای یک عمل است؛ زیرا عمل و آثارش دایمی است و «مغادرت» ندارد، بلکه تا ابد به شکل دایره ای می ماند و به خود شخص بر می گردد.
پس خدا با فتح مکه برای پیامبر(ص) شرایطی را فراهم آورده است که هیچ گونه تبعاتی برای عملش که همان جنگ ها و جهادهای پیشین و کشتن مشرکان بود، باقی نماند و پیامبر(ص) بتواند مردم مکه را به «تالیف قلوب» به سوی اسلام بکشاند. این همان فتح روشن است که گشایش همه درهای تبلیغ رسالت را فراهم می آورد.