از نظر قرآن، هر انسانی از کرامتی ذاتی برخوردار است(اسراء، آیه 70) که به سبب «خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»(ص، آیه 75) ایجاد شده است؛ زیرا با دو دست دارای «یُمن» و کرامت خویش او را آفریده و خودش روح خویش را در او دمیده: «نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی(ص، آیه 72) است. این کرامت ذاتی دربردارنده «جود، عفو، بزرگی، بزرگواری، گرانمایه ، گذشت و شفاعت و همه مکارم اخلاقی» است. پس انسان از نظر گوهر گرانمایه اش، در سطح پروردگار کریم(مومنون، آیه 116)، قرآن کریم(واقعه، آیه 77) و فرشتگان کریم(انبیاء، آیات 26 و 27؛ عبس، آیات 15 و 16؛ انفطار، آیات 10 و 11) است و می بایست «رزق کریم»(هود، آیه 88) مادی و معنوی بخورد تا این گونه آن کرامت ذاتی را با کرامت اکتسابی «تقوا» پیوند بزند و در سطح عالی تر بالا رود و در مقام «اکرم»(حجرات، آیه 13) بنشیند.
اگر چنین رویه و شیوه ای را در پیش نگیرد و بر اساس «هدایت فطری»(طه، آیه 50) و هدایت وحیانی مطابق فطرت(روم، آیه 30) نرود، از کرامت ذاتی خویش فرو می افتد و نه تنها «هبوط» بلکه «سقوط » می کند و تبدیل به «انسان چارپا» و بلکه پست تر از آن «انسان نبات و جماد» تبدیل می شود.(اعراف، آیه 179)
خدا از انسان ها می خواهد تا چنان زندگی کنند که «کرامت ذاتی» ایشان حفظ شود و با «کرامت اکتسابی تقوایی» به مدارج عالی برسند که کم ترین آن درجات «انسان فرشته» است؛ چنان که شهدا از جمله مومن انطاکیه «حبیب نجار» به چنین مقامی رسیده و می فرماید ای کاش قوم من می دانستند که خدا مرا همانند فرشتگانش ، از اهل کرامت قرار داده است: « وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ».(یس، آیه 27)
البته اگر انسانی صاحب «همت عالی» باشد، می تواند «متاله» و خدایی شود و همه صفات کمالی الهی را به «تمامیت» دارا شده و بدون هیچ عیب و نقصی در مظهر خلافت الهی به مظهریت ربوبیت بپردازد.(بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79)