در آموزه های وحیانی قرآن وقتی از صفات در قالب «افعل» استفاده می شود، مراد هماره «افعل تفضیل» نیست؛ بلکه ممکن است مراد «افعل تعیین» باشد.
به سخن دیگر، بر خلاف باور عمومی «افعل و فُعلی» مانند «اکبر و کُبری» هماره به معنای «تفضیل» نیست تا در ترجمه فارسی از «تر و ترین» یعنی بزرگتر و بزرگترین» استفاده شود، بلکه گاه «افعل و فعلی» در فرهنگ عربی و به ویژه قرآنی برای بیان «تعیین» است؛ زیرا «افعل و فُعلی» زمانی به مفهوم و معنای «افعل تفضیل» است که برای مقایسه بین دو چیز یا دو کس به کار رود ؛ از همین رو، این نمی توان «افعل و فُعلی» تنها به معنا و مفهوم «تفضیل» گرفت و آن را به همه جمله ها تعمیم داد؛ زیرا گاه اصلا مقایسه ای در کار نیست ، بلکه «افعل و فُعلی» تنها برای بیان حدود چیزی به کار می رود که از آن به اصطلاح «افعل تعیین» نه «افضل تفضیل» یاد می شود.
توضیح این که وقتی از «وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ »(احزاب، آیه 6؛ انفال، آیه 75) در بیان احکام ارث سخن به میان می آید، مراد از این «أَوْلَى» که «افعل» است، «افعل تفضیل» نیست، بلکه «تعیین» است؛ زیرا در طبقات ارث وقتی طبقه اول است، دیگر نوبت به طبقه دوم یا سوم نمی رسد. پس این اولویت تعیینی است.
هم چنین «اعلی» در جمله « سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الاعْلَی» از مصادیق «افعل تعیینی» است و نباید گمان کرد که همه «افعل» در ادبیات و فرهنگ قرآنی «افعل تفضیل» است.
هم چنین «احق» در این آیه « أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ»(یونس، آیه 35) به معنای «افعل تعیین» است، نه «افعل تفضیل».
بر این اساس وقتی در همین 6 سوره احزاب خدا به صراحت می فرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؛ پیامبر اولی از خود مومنان نسبت به خودشان است»، مراد از این اولویت در قالب «افعل»، همان اولویت تعیینی است، نه تفضیلی.
بر همین اساس سخن پیامبر(ص) در غدیر خم درباره امیرمومنان امام علی(ع) برای ولایت بر مومنان، اولویت تعیینی است؛ آن جا که می فرماید: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه؛ هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست.» (دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج 1، ص 19)