از نظر قرآن، مرگ، تولدی دوباره است؛ زیرا اگر بخواهیم رفتن به آخرت را تمثیل کنیم همانند آمدن کودک به دنیا است؛ یعنی همان طوری که کودک در رحم مادر در نشئه ای از نشئات عالم زندگی می کند و پس از «بلوغ» در رحم به عنوان «اجل مسمی» می بایست به دنیا بیاید، هم چنین هر انسانی پس از «بلوغ» در دنیا به «برزخ» می رود تا امکان رفتن به آخرت فراهم شود.
البته همان طوری که برخی از «کودکان» زودتر از «رحم مادر» خارج شده و به دنیا می آیند، برخی از «انسان ها» این گونه از دنیا به آخرت منتقل می شوند. اگر بخواهیم این کودکان «زودرس» را همانند کنیم، مانند کسانی هستند که به «اجل معلق» از دنیا خارج می شوند؛ چنان که کودکان «بالغ» در رحم مادر، جزو کسانی هستند که به «اجل مسمی» از آن جا خارج می شوند.
از نظر قرآن، انسان ها در «نشئات» گوناگون «انشاء» جدیدی دارند و با آن که از جهاتی میان افراد و نیز نشئات «تشابهاتی» است، هم چنین «تمایزاتی» است، از همین روست که خدا در قرآن، از «امثال» برای «تغییرات» در انسان در عوالم و نشئات گوناگون سخن به میان می آورد تا ضمن تبیین تشابه به تمایز نیز توجه داده باشد:عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنْشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ شما را به امثال خودتان تبدیل می کنیم و شما را به صورت آنچه نمی دانید، انشاء می کنیم. (واقعه، آیه 61)
ممکن است گفته شود که نشئاتی که ما از آن آگاه نیستیم، شدنی است یا نه؟ آیا برای خدا چنین امکانی است که با توجه به هر «نشئه» از نشئات عالم «مثل» ما را بسازد که هم ما باشیم و هم ما نباشیم؟! خدا می فرماید که پیش از این چنین چیزی را خودتان تجربه کرده اید؛ یعنی قبل از آن که به دنیا بیاید در «نشئه دیگری» این تجربه را داشته اید؛ پس امکان بلکه شرایط برای وقوع آن در آینده نیز فراهم آست.
خدا می فرماید: وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَکَّرُونَ ؛ و قطعا انشاء خودتان را در نخستین نشئه می دانید؛ پس چرا آن را یاد نمی آورید و بر آن استدلال نمی کنید؟ (واقعه، آیه 62)
این نشئه نخستینی که خدا از آن سخن می گوید و هر انسانی پیش از زندگی در دنیا آن را تجربه کرده است، همان «نشئه رحم مادر» است؛ زیرا خدا در جایی دیگر می فرماید: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ؛ آنگاه نطفه را به صورت علقه و خون لخته شده درآوردیم؛ پس آن علقه را به صورت مضغه و گوشت جویده شده گردانیدیم؛ و آنگاه مضغه را استخوانهایى ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم؛ آنگاه آن را انشاء کرده و آفرینشى دیگر دادیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است. (مومنون، آیه 14)
پس آن نشئه نخستین که هر انسانی آن را تجربه کرده است، نشئه رحم پیش از تولد است. شکی نیست که زندگی در «رحم» با زندگی در «دنیا» بسیار متفاوت و در همان حال شبیه آن است؛ یعنی تشابهات و تمایزاتی دارد. پس اگر «کودک» در رحم «مثل» کودک در دنیا است، هم چنین «انسان» در برزخ و آخرت، «مثل» انسان در دنیا است.
هم چنین همان طوری که «زایمان» تولدی برای کودک است، «مرگ» هم زایمانی دیگر و «تولدی» دیگر است که انسان را به «نشئه» دیگر یعنی آخرت می برد. از همین روست که پیامبر(ص) می فرماید: پیامبر گرامی (ص) می فرماید: ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء و انما تنتقلون من دار الی دار؛ شما برای فناء و نابودی خلق نشدید، بلکه برای بقا آفریده شدید و فقط از خانهای به خانهای دیگر منتقل می شوید.(بحارالانوار، چاپ کمپانی، ج 14، ص 409؛ رساله الانسان بعدالدنیا، علامه طباطبائی ص2؛ معادشناسی، ج 1 ص 79)