بر اساس آموزه های قرآنی، تسبیح دارای اقسام و انواع چندی است. البته چنان که بارها گفته شد، اصطلاح قرآنی تسبیح گاه تنها به معنا و مفهوم تنزیه از عیب است که در کنار «تقدیس» به معنای تنزیه از نقص به کار می رود، ولی گاه تسبیح شامل هر دو مفهوم تنزیه از عیب و نقص می شود. به هر حال، تسبیح می بایست همراه با نوعی از تقدیس باشد؛ یعنی افزون بر این که با تسیبح خدا را منزه و پاک از هر عیبی می دانیم، هم چنین او را با تقدیس خویش، پاک و منزه از نقصی می دانیم.
تسبیح در آیات قرآنی برای بیان تسیبح از خدا به اشکال خدا آورده شده است که شامل موارد زیر است:
1. تسبیح «هویت»: به این معنا که «هویت» ذات الهی که یک حقیقت خارجی است، با تسبیح از هر عیب و نقصی پاک دانسته می شود. مثلا در قرآن آمده است: فسبحه؛ پس «هو» را تسبیح کن!(ق، آیه 40؛ طور، آیه 49) این مقام هویت ناظر به مقام احدیت و یکتایی است که پیش از مقام «الله» قرار دارد؛ چنان که خدا می فرماید: قل هو الله؛ بگو هو همان الله است.(توحید، آیه 1)
2. تسبیح «الله»: این تسبیح ناظر به مقام ظهور اسمایی است که در قرآن از آن به «الله نورالسموات و الارض(نور، آیه 35) یاد شده است و از نظر رتبی پس از مقام «هویت» الهی است. در قرآن آمده است: «سَبَّحَ لِلَّهِ» (حشر، آیه 1؛ صف، آیه 1) یا آمده است: یُسَبِّحُ لِلَّهِ(جمعه، آیه 1؛ تغابن، آیه 1) در این مرتبه نیز ذات الهی در مقام ظهور تسبیح می شود که یک حقیقت خارجی است.
3. تسبیح اسم الله: گاه به جای ذات هویت یا ذات الله، اسم خدا تسبیح می شود؛ به این معنا که اسمایی که برای بیان آن حقیقت انتخاب شده در سطح اسمای معمولی نیست؛ بلکه اگر گفته می شود العلیم یعنی علم لا جهل معه یا القدیر یعنی قدره لا عجز معها. پس اسم از مفاهیم ناقص و عیبی که دارد منزه می شود و آن چه سزاوار انسان است، برای خدا به کار نمی رود. از همین روست خدا در قرآن می فرماید: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْاَعْلَی؛ پس اسم پروردگار اعلی را تسیبح کن!(اعلی، آیه 1)
4. تسبیح لفظی : مراد این است که هر اسمی که ما در چارچوب الفاظ به کار می بریم، اشاره است به مفهوم ذهنی دارد و آن مفهوم ذهنی نیز اشاره به حقایق خارجی دارد. پس همان طوری که لازم است تا حقیقت خارجی، تسبیح شود، هم چنین مفاهیم ذهنی الفاظ بلکه حتی الفاظ نیز تسبیح شود. توضیح این که آن چه به نام اسم الله بر زبان در قالب لفظ گفته می شود: اسم اسم الاسم است؛ زیرا اولی ناظر به اسمای لفظی و دومی ناظر به مفاهیم اسمای لفظی و سومی ناظر به حقایق اسمای لفظی است که از طریق مفاهیم به ذهن آمده است.
5. تسبیح ذهنی مفاهیم الفاظ: چنان که گفته شد، می بایست مفاهیم الفاظی که به عنوان اسم الله و مفاهیم اسم الله گفته می شود، تسبیح کرد و از هر گونه نقص و عیب مبرا و پاک و منزه دانست.
6. تسبیح حقایق خارجی: هم چنین لازم است تا حقیقت الله و هویت را از هر گونه عیب و نقصی منزه دانست که در قسمت اول بیان شده است. پس می بایست در سه سطح اسمای لفظی و مفاهیم اسمای لفظی و حقایق اسمای لفظی مورد تنزیه قرار گیرد.
از نظر قرآن همه هستی، نه تنها تسبیح عالمانه و آگاهانه دارند، ولی برای خودشان نوعی خاص از «صلات» و نماز را دارند؛ چنان که خدا می فرماید: أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ ؛آیا ندانسته اى که هر که و هر چه در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى گویند و پرندگان نیز؛ در حالى که در آسمان پر گشوده اند تسبیح او مى گویند. همه ستایش و نیایش خود را مى دانند و خدا به آنچه مى کنند داناست. (نور، آیه 41)
به هر حال، از نظر قرآن همه هستی اهل «ستایش و نیایش» هستند و عالمانه و آگاهانه به تسبیح و صلات مشغول.