از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ایمان به معنای اعتقاد و باوری است که انسان نسبت به امر غیبی دارد. اعتقاد به امر غیبی که شامل خدا، فرشتگان، وحی، رسالت، کتب آسمانی، آخرت و قیامت می شود.(بقره، آیه 285)
این واژه در اصل از ریشه «امن» به معنای امنیت است؛ پس کسی که به خدا و دیگر امور غیبی ایمان می آورد، در امنیت قرار می گیرد.
البته از نظر آموزه های اسلامی، ایمان با تصدیق قول و فعل معنا می یابد، وگرنه می بایست آن را جزو مصادیق نفاق دانست. بر همین اساس، کسی که امور غیبی را باور دارد و عقیده او شده است، می بایست به گونه ای عمل کند که کردارش تصدیق کننده آن قول و اعتقادش باشد. بنابراین، می توان گفت که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ایمان زمانی تاثیرگذار است و انسان را به عنوان دارنده ایمان بالا می برد و رفعت می بخشد که ایمان با عمل صالح همراه شود و عمل صالح آن ایمان را تصدیق کند:إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛ به سوی خدا، کلام پاک صعود می کند و عمل صالح آن کلام طیب را رفعت می بخشد.(فاطر، آیه 10)
پس از نظر قرآن، کلام طیب مانند ایمان خود صعود کننده است، ولی اگر بخواهد رفعت یابد می بایست با عمل صالح این رفعت ایمان انجام شود.
در حقیقت خدا «رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ» است و انسان دارنده کلام طیب و ایمان زمانی می تواند به این خدای رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ برسد که از عمل صالح بهره گیرد. از همین روست که هماره در آیات قرآنی ایمان با عمل صالح مطرح می شود.(عصر، آیه 2؛ بقره، آیه 25)
به سخن دیگر، ایمان بیانگر حسن فاعلی و پندار نیک، و عمل صالح بیانگر حسن فعلی و کردار نیک است. این دو با هم دیگر موجب می شوند که انسان دارنده بالا رود و رفعت یابد. برهمین اساس، در تفسیر حقیقت ایمان امام رضا(ع) می فرماید: إِنَّ الایمَانَ هُو الصدیقُ بِالقَلْبِ و الاقرارُ بالسانِ وَ الْعَمَلُ بالارکانِ؛ «ایمان، تصدیق به قلب و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح است».(قرب الإسناد، حمیرى، عبد الله بن جعفر، حدیث 1268)
در حقیقت این تفسیر بیان می کند که ایمان زمانی تاثیر خودش را می گذارد که نیت نیک با کردار نیک همراه شود.