حمد ستایش از کمالی یا نعمتی است. در حقیقت عاملی که موجب می شود تا کسی یا چیزی حمد شود، دو امر بیش تر نیست: 1. وجود کمال ؛ 2. بخشش نعمت و انعام.
از نظر قرآن، حمد جز برای خدا نیست و کسی جز او حمد نمی شود؛ چرا که تنها اوست که کامل و منبع کمالات بوده و تنها اوست که منبع نعمت و منعم حقیقی است.
خدا در باره کمالات می فرماید که هر چیزی که در جهان به نام کمال متصف است، ریشه در اسمای حسنای الهی دارد؛ زیرا این اسمای الهی است که به شکل صفت در جهان برای اشیاء ظهور می یابد و هر اسم نیکو و حسنای الهی دارای مظهر یا مظاهر وجودی است. بنابراین، هستی همه چیزی جز مظاهر اسمای حسنای الهی نیست. بر این اساس، وقتی گفته می شود: لله الاسماء الحسنی(اعراف، آیه 180) در حقیقت گفته می شود که هر وجودی ظهور اسم یا چند اسم الهی است؛ زیرا وجود خود امر کمالی است و موجود مظاهر امر کمالی یا امور کمالی است که همان اسمای حسنای الهی است. این که انسان خلیفه الله شده ، به سبب آن است که مظهر همه اسمای الهی است.(بقره، آیات 30 و 31) بنابراین، انسان به عنوان مظاهر همه اسمای قابل حمد است و این حمد در حقیقت به همان اسمای الهی باز می گردد. پس حمد حقیقی به خدایی باز می گردد که رب العالمین است و این همه کمالات را در آدمی آفریده و پرورانده است.
هم چنین خدا درباره نعمت ها می فرماید که هر نعمتی که در هستی وجود دارد، دارای یک خاستگاه به نام خدا است؛ چنان که در قرآن می فرماید: و ما بکم من نعمة فمن الله؛ هر نعمتی که دارید از خدا است.(نحل، آیه 53) پس منعم و انعام کننده ذاتی و حقیقی نیز خدا است؛ و هر جا نعمتی است از اوست. بنابراین، حمد منعم جز حمد خدایی نیست که خاستگاه نعمت ها است.
پس هر کمالی یا نعمتی اگر در کسی یا چیزی باشد از خدایی است که منبع ذاتی کمالات و نعمت ها است. بر این اساس، حمد نیز مختص خدا است و کسی را نمی توان شایسته حمد و ستایش یافت. از همین روست که خدا با اختصاص و انحصار حمد در ذات حمید خویش می فرماید: الحمد لله رب العالمین.