هر سال وقتی به اسفند ماه می رسیم ، مسئولان انتظامی ما مانند اسپند می شوند و حتی نیروهای آتش نشانی دود از سر و کله شان به هوا بر می خیزد. هر ساله درعصر سه شنبه با معضلی به نام چهارشنبه سوری مواجه می شوند که میلیاردها ریال و یا تومان زیان و ضرر مالی بر دوش ملت و مردم و حتی سازمان های دولتی می گذارد. این یک طرف قضیه است. آن سوی دیگرش دردآورتراست. آسیب های جانی که گاه فردی را تا آخر عمر گرفتار می سازد و از یک جشن چنان بیزار می گردد که هر سیاهی جشنی را به مار گزنده زنگی می شناسد و از هر خیر و خوشی می گریزد؛ چون شبی و سوری را دیده بود که چشم هایش را از حدقه پرانده است و دستش را شل کرده و یا جانش را افسرده کرده است. نمی دانم این چه جشنی است که پیامدهای شادی بخش آن ، خیلی کم تر از پیامدهای اندوهناکش است؟
شاید در همه کشورها و در همه سنت ها با چنین جشن های مواجه باشیم . خسارت های شب کریسمس و سال نو میلادی در برخی کشورها چنان زیاد است که گاه مسئولان و مردم به خیابان های می ریزند که اصلا این جشن را نخواستیم و اگر نخواستیم باید به چه کسی رجوع کنیم ؟ همین چند روز پیش در مکزیک ، تظاهراتی برگزار شد و انبوهی از مردمان به خیابان ریختند که این وحشی گری که به نام گاوبازی مشهور است کی باید جمع شود و ما از شرش خلاص و گاوان به آرامش رسند؟
اخر کدام حیوانی با حیوان دیگری این گونه رفتار می کند که تنها برای سرگرمی هزاران نیزه و سرنیزه به تن دیگر فرو برد که بخندد و یا شادی کند؟ این دیگر چه نوع جانوری است که نامش را انسان گذاشته اند؟
جشن و شادی کاری خوب و مثبتی است و در قرآن نیز از آن یاد شده است. این که مردم به دشت و صحرا بروند و در طبعیت شادی کنند و جشن بگیرند و آتش بیافروزند امری مثبت است. در داستان حضرت ابراهیم آمده است که آن حضرت هم به شادی و جشن به دشت و طبیعت می رفت و آن روزی که می خواست بتان را در هم شکند ، خودش را به بیماری زد که نرود. پس آن حضرت هم اهل شادی و جشن بود و به دشت و بیابان می رفت. این را قرآن روز زینت بیان می کند و چنان که از قرآن در آیات متعددی بر می آید زینت شامل خرمی طبیعت و زن و فرزند و مال و اموری از این دست است که خود بیانگر علاقه مندی انسان به مسایلی چون خوش لباسی و تجمل و خرمی و شادابی و نشاط است . به ویژه که مساله خرمی طبیعت و سبزه نیز مطرح است باید جشنی باشد که در آن به ظواهر و زینت توجه بیشتری می شد. این را قرآن به نام جشن قوم ابراهیم یاد می کند. روزی بود که مردم برای جشن و سرور به دشت و طبیعت می رفتند . یعنی چیزی شبیه همین سیزده نوروز خودمان که مردم همگی به دشت و صحرا می ریزند و شادی و سرور می کنند.
در داستان حواریون نیز این مساله مطرح می شود که می خواهند روزی را به نام عید داشته باشند و به آن مناسب جشن بگیرند و شادی کنند . از این رو از خداوند و پیامبرشان حضرت عیسی (ع) می خواهند که غذا و مائده ای از آسمان برایشان بیاورد تا آن را نشانه ای قرار دهند و هر ساله به آن مناسبت جشن بگیرند. آن روز ها را قرآن ایام الله می داند یعنی روزی که حق بر باطل چیره می شود و نشانه ای حق و حقیقت آشکار می شود. ایامی که خداوند آن را ایام الله یهودی دانسته است نیز همین خصلت را دارا می باشد. بنابراین این که انسان دوست می دارد که روزهای خاصی را جشن بگیرد و به سور و شادمانی بپردازد امری فطری و طبیعی برای بشر است و اسلام وقرآن نیز آن را تایید کرده ولی با این همه آن را به سمت و سوی مثبت هدایت کرده است.
شاید بتوان عید قربان و عید فطر را در همین راستا تجزیه و تحلیل و تبیین کرد. با این همه در نمایش حج این رفتار و سنت را به گونه ای هدایت کرده است که مثبت و برای جامعه سازنده و مفید باشد.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا نمی شود کاری کرد که این مصیبت چهار شنبه سوری به شادی و سرور و مفید و سازنده برای جامعه تبدیل شود؟ آیا این حرکات زشت و ناپسند که زنان و مردان پیر و بیمار را به استانه مرگ می فرستد و دچار سکته و هز اران درد بی درمان دیگر می کند را نمی توان به امری پسندیده و سنت نیکو تبدیل کرد؟
به نظر می رسد که از دست مسئولان و ماموران انتظامی و آتش نشانی چیزی بر نمی آید جز محدود کردن آسیب ها و مهار آتش افروزی ها و یا و... اما آن چه می توان امید وار بدان بود ، همان جوانان عاقل و عاملی هستند که دارای تحصیلات عالی هستند و می توانند جامعه را به سوی سلامت و شادی مثبت هدایت کنند.
ما به ریشه این کار کاری نداریم که اصلا ریشه آن دینی و اسلامی و الهی است. چون برخی گفته اند که ریشه این را باید در داستان رفتن ابراهیم به آتش دانست که بردا و سلاما برای ایشان شد و آتش سرد و گلستان شد و سلامت جانش را به ارمغان آورد. مگر این داستان سیاووش بازسازی همان داستان جوانی به نام ابراهیم ( وهرام ، یا بهرام ، یا ابراهام ، یا وهران ، یا بهران که همه تصحیف یک واژه و اسم هستند) ابراهیم نیست با کمی ساختار و چاشنه عشق ساره و یا هر اسم و نام دیگر. اگر این گونه است و یا شبیه آن و یا حتی این گونه نیست . باید ببنیم از این جشن سلامتی انسان از آتش چه باید یاد بگیریم ؟ آیا در همه این داستان ها و افسانه های تاریخی و یا واقعی عنصر سلامتی از آتش وجود ندارد؟ پس چرا این سلامت را به بلا تبدیل می کنیم و خود و یا دیگری را به آتش و یا انفجار آتشی از سلامت محروم می کنم؟
ایا نمی شود که هم جشن و سور باشد و هم سلامت و شادی و نشاط ؟
بیاییم تا چهارشنبه سوری را به سور و شادی و نشاط برای خود و جامعه تبدیل کنیم نه عذاب و مصبیت .