از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عقل انسانی به سبب الهامات فطری می تواند علومی را در ذات خویش داشته باشد که از آن به علوم ذاتی یاد می شود(شمس، آیات 7 تا 10؛ روم، آیه 30)؛ البته همین ظرفیت به او کمک می کند تا علوم اکتسابی را نیز به دست آورد که از طریق حواس و فواد تامین می شود.(نحل، آیه 78)
اما برای این که انسان بتواند سعادت دنیا و آخرت خویش را تامین کند، لازم است تا پیامبرانی باشند که افزون بر هدایت فطری و تکوینی(طه، آیه 50)، هدایت های بیرونی را انجام دهند و به عنوان عقل منفصل برای انسان عمل کنند.(بقره، آیه 38)
البته از نظر قرآن، اگر پیامبران و هدایت های تشریعی و بیرونی از طریق پیامبران نباشد، انسان به عقل خویش می تواند در برابر خدا احتجاج کند که ما به حکم عقل و فطرت و هدایت باطنی تکوینی می دانیم که عدل خوب و نیک است، اما معنای عدل آن است که ما هر چیزی را در جای حق خودش قرار دهیم و از آن جایی که نمی دانیم که جای حق هر چیزی کجاست ممکن است به توهم یا خیال، چیزی را در جایی قرار دهیم که جای حق آن نیست و این گونه ناخواسته ظلم روا داریم، پس لازم است تا خدا، جای حق هر چیزی را به ما بیاموزد. پس افزون بر علوم ذاتی و اکتسابی، لازم است تا علومی را بیاموزیم که از راه های طبیعی و عادی دست یافتنی نیست و نمی توان آن را به دست آورد. این علوم دست نیافتنی، می بایست تامین کننده این باشد که چه چیزی حق است تا بتوانیم به عنوان انسان عادل هر چیزی را در جای حق خودش قرار دهیم.
پس یکی از اهداف پیامبری و نبوت همان، حجت زدایی از عقل انسانی در برابر خدا است؛ چنان که خدا می فرماید: لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ؛ تا برای مردم علیه خدا پس از رسولان حجتی نباشد.(نساء، آیه 165)
البته پیامبر(ص) برای تحقق این هدف می بایست چهار وظیفه و ماموریت اصلی را انجام دهد که شامل موارد زیر است:
1. تعلیم قوانین و احکام : انسان نیازمند قوانین و احکامی است که بر اساس اصول عدالت هر چیزی در جایی حق خودش قرار می گیرد. از این قوانین به عنوان کتاب یعنی قوانین مکتوب و نوشته شده یاد می شود که بر خلاف قوانین شفاهی قابل استناد از سوی هر دو طرف خدا و خلق است؛
2. تعلیم حکمت: انسان همان طوری که نیازمند قوانین مکتوب برای فعالیت های اجتماعی است، هم چنین نیازمند قوانین عملی اخلاقی برای مدیریت فکر و عمل است تا بتواند فضایلی را کسب کند. به عنوان نمونه حکمت هایی که در آیات سوره لقمان یا سوره اسراء بیان شده است.
3. تزکیه : از نظر قرآن، تزکیه نفس از مصادیق تصرفات تکوینی است که خدا به عنوان رب العالمین آن را انجام می دهد ؛ زیرا کسی نمی تواند آن را انجام دهد و تنها کاری که انسان انجام می دهد مانع زدایی از تزکیه الهی در نفس انسان است.(نور، آیه 21) البته پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به سبب ولایت الهی و ظهور در مقام مظهریت ربوبیت از این توانایی برخوردار هستند.(توبه، آیه 103؛ بقره، ایات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ نساء، آیه 59؛ مائده، آیه 55)
4. تعلیم علوم غیر عادی: از نظر قرآن، برخی از علوم هم چون علوم وحیانی حتی غیر قابل دسترس به طور عادی نسبت به پیامبران است. این علوم را خدا به پیامبر(ص) به وحی می آموزد و تعلیم می دهد(نساء، آیه 113) و پیامبر(ص) می تواند آن ها را به انسان تعلیم داده و می آموزد.
خدا درباره این چهار هدف اصلی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) می فرماید: کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ ؛ همان طور که در میان شما فرستاده اى از خودتان روانه کردیم که آیات ما را بر شما مى خواند و شما را تزکیه مى گرداند و به شما کتاب و حکمت مى آموزد و آنچه را نمى توانستید بدانید، به شما یاد مى دهد. (بقره، آیه 151)