از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عبادت به معنای ابزار دسترسی به تقوای الهی لازم و ضروری است؛ پس اگر عبادت فلسفه آفرینش انسان دانسته شده است(ذاریات، آیه 56)، به عنوان یک هدف ابتدایی یا میانی است؛ زیرا هدف از عبادت کسب تقوای الهی است(بقره، آیه 21) که البته خود هدف میانی برای تحقق تزکیه و علم الهی است که انسان را در مقام خلافت الهی قرار می دهد(بقره، آیات 129 و 151 و 282) و انسان می تواند با چنین حالتی که از آن به متاله و خدایی شدن است(بقره، آیه 138)، به عنوان مظهر الهی در مقام خلافت و مظهریت ربوبیت تصرفاتی در موجودات و آفریده ها داشته باشد(آل عمران، آیه 79) و به عنوان ید الله و عین الله عمل کند؛ چنان که خدا گوش و چشم و دست مومن است(انفال، آیه 17 و روایات تفسیری قرب نوافل و قرب فرائض)؛ این یعنی همان مقام «راضیه مرضیه »(فجر، آیات 27 تا 30)
از نظر قرآن، انسان ها برای این که از خسران ابدی رهایی یابند، می بایست افزون بر فعالیت های شخصی و سعی و کدح تمام(انشقاق، آیه 6)، با یک دیگر تعاون و همکاری داشته و در یک عمل اجتماعی به کمال دست یابند.(عصر، آیات 1 تا 3؛ مائده، آیه 2)
از همین روست که خدا می فرماید: وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ؛ با یک دیگر در برّ و تقوا معاونت داشته و از هر گونه تعاون در گناه و تجاوزگری اجتناب کنید.(مائده، آیه 2)
این تقوا که در چارچوب عمل به اسلام و شرایع آن به دست می آید(بقره، آیه 21) به معنای عمل مطابق عقل و نقل وحیانی است. از همین روست که اطاعت خدا در قالب آموزه های وحیانی عقل و نقل مطابق هم(روم، آیه 30) لازم وضروری دانسته شده است؛ البته از آن جایی که رسول الله هیچ کاری خارج از وحی نمی گوید و نمی کند(نجم، آیات 3 و 4؛ انفال، آیه 17) لازم است تا سخن رسول الله و فعل او را همان وحی بدانیم و اطاعت کنیم(آل عمران، آیات 32 و 132؛ حشر، آیه 17) و هر گونه فعل و قول پیامبران را قول و فعل خدا بدانیم و عصیان نورزیم.
در آیات قرآنی اطاعت از پیامبر (ص) به عنوان معصوم اول، همان اطاعت از خدا معرفی شده است و خدا می فرماید: قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُول(آل عمران، آیه 32؛ انفال، آیه 46) البته گاه واژه اطیعوا تکرار می شود و خدا می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ.(نساء، آیه 59)
هدف از تکرار واژه از آن جهت است که قول و فعل رسول الله(ص) گاه به امور اجتماعی و سیاسی و نظامی و مانند آن ها بر می گردد نه بیان احکام در قالب سنت ها. بنابراین، نباید گفت که این سخن چون درباره تصمیمات کشوری و از منظر رهبری است، هیچ ارتباطی به خدا ندارد و می تواند شک کرد و تردید نمود، بلکه هر چه پیامبر می گوید و می کند، به حکم الهی است.
پس همان طوری که تکرار، روایت را حجت می کند، اطاعت از منصب رهبری در مسایل جزیی و کلی کشوری را نیز حجت می کند و می بایست اطاعت کرد. پس هر گونه عصیان نسبت به حکم الله قرآنی و روایت معتبر رسول الله و نیز فرمان مقطعی آن حضرت در مسایل و امور کشوری و رهبری، مخالفت و عصیان خدا است؛ چنان که خدا از این امر نهی می کند و می فرماید: وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَاِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها اَبَداً؛ و هر کسی خدا و رسولش را عصیان کند پس برایش آتش دوزخ ابدی است.(جن، آیه 23)
البته همین حکم وجوب اطاعت و اجتناب از عصیان نسبت به چهارده معصوم(ع) جاری و ساری است؛ از همین روست که خدا می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هر گاه در امرى اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به خدا و پیامبرش عرضه بدارید این بهتر و نیکفرجامتر است .(نساء، آیه 59)
این عرضه کردن به کتاب الله و سنت و سیره به معنای حجیت کتاب الله و عترت (ع) است که می بایست مد نظر قرار گیرد.
از نظر آموزه های وحیانی هر چیزی سر و راسی دارد که می بایست به آن توجه شود. پس اگر برای اخلاق انسانی رییس یعنی راس و سری فرض کنیم، که تقوای الهی است؛ یعنی این تقوای الهی است که اعضا و جوارح اخلاق را مدیریت می کند و تدبیر و اداره آن را در دست دارد؛ چنان امیرمومنان امام علی (ع) می فرماید: التُّقَی رَئِیسُ الْاَخْلَاق؛ (نهج البلاغه، ج 1، ص 378)؛ هم چنین راس اطاعت همان اطاعت از خدا است که در اطاعت پیامبر(ص) و اولوا الامر خودنمایی می کند. عصیان از ایشان نیز عصیان از خدا خواهد بود.