سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] اگر خداوند از نافرمانى خود بیم نمى‏داد ، واجب بود بشکرانه نعمت‏هایش نافرمانى نشود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :236
بازدید دیروز :364
کل بازدید :2097228
تعداد کل یاداشته ها : 1987
103/9/1
5:15 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

انسانیت انسان، تنها روح الهی نیست؛ بلکه روحی است که در کالبد جسمانی دمیده می شود. نخستین بستر برای روح همان جسم خاکی است که با آب ترکیب و به تعبیر قرآنی «طین» و گِل شده است. پس نمی توان از انسانیت انسان بی توجه به جسم گلی انسان سخن گفت؛ زیرا وضعیت انسان، مثل ترکیب هیدروژن و اکسیژن برای آب است. خدا می فرماید روح، این امر الهی(اسراء، 85) هر چند نیازی به ابزاری چون جسم در کارش ندارد، اما وقتی در کالبد جسمانی دمیده می شود، حقیقتی دیگر می شود که نیاز به ابزاری چون جسم دارد. این بدان معناست که امر الهی در خلقت نفسی، هماره نیاز به جسم دارد، حال چه جسم گلی یا جسم برزخی یا جسم اخروی باشد.

بر این اساس، انسان تنها روح و امر الهی نیست تا گفته شود هیچ صفت پست و رذلی ندارد؛ بلکه انسان، همان روحی امری است که در کالبد گلی قرار گرفته است که به طور طبیعی، نواقص «طین» را با خود همراه دارد.(الرحمن، آیه 14) بنابراین، اگر در آیات قرآنی صفاتی چون ضعف، عجول، هلوع، منوع، جهول، ظلوم و مانند آن ها(انبیاء، آیه 37؛ معارج، آیات 19 تا 21؛ احزاب، آیه 72 و آیات دیگر) به عنوان خلقت انسان مطرح است، به این معنا است که مقتضی خلقت انسان با چنین ترکیبی از امر و خلق، داشتن صفاتی پست در کنار فضایل است. پس رذایل جزوی از خلقت انسان است نه آن که یک امر عارضی باشد که بر انسان به سبب اعمال و رفتارهایش بار شده باشد؛ یعنی گفته شود که تغییر خلقتی در انسان رخ داده و این ها به عنوان طبیعت ثانوی بر انسان عارض شده باشد؛ بلکه باید گفت که این صفات پست مقتضی همان طبیعت اولی و خلقت ابتدایی انسان است.

البته این سخن هیچ تضادی با این مطلب ندارد که خدا انسان را همانند دیگر موجودات در «احسن تقویم» (تین، آیه 4) یا نیکوترین خلقت : « الَّذی اَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلَقَهُ»(سجده، آیه 7) یا از نظر فاعلی و مادی و غایی در چارچوب اهداف و فلسفه آفرینش به عنوان رب العالمین در برترین ساختار «رَبُّنَا الَّذِی اَعْطَی کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی»(طه، آیه 50) آفریده باشد؛ زیرا دست یابی به مقام خلافت الهی نیازمند آن است تا انسان با بهره گیری از «امر الهی» در کنار «خلقت طین» و اسفل السافلین(تین، آیه 5) بتواند خود و همه هستی را به عنوان متاله و مظهر ربوبیت، پروردگاری کرده و به کمال برساند.

کسی که بتواند میان امر و خلق چنان جمع کند که هر چیزی در جای حق قرار گیرد و عدالت حقیقی بدان تحقق یابد، چنین کسی سزاوار خلافت الهی است. این شدنی نیست، مگر برای کسی که بتواند از همه امکانات مادی و معنوی و امری و خلقی خود بهره گیرد و توانایی خویش را مدیریت و ساماندهی کند.

به سخن دیگر، اقتضای جنبه «طین» خلقت انسان، داشتن این صفات پست است. بنابراین، این ها از مصادیق تغییر خلقت انسان و صفات شیطانی نیست که بر انسان به سبب اعمالش بار شده باشد؛ بلکه از مقتضیات جنبه خلقی انسان است که در کنار جنبه امری انسان لازم است باشد. البته این ضرورت «باشد» به معنای این نیست که جنبه مثبتی است که حفظ شود، بلکه جنبه خلقی است که می بایست مهار و مدیریت شود؛ زیرا اگر چیزی مقتضی خلقت است به معنای سودمندی آن نیست، بلکه همان جنبه شری است؛ چرا که آن چه مهم است، غلبه خیر بر شر در وجود انسان است؛ و انسان می بایست این جنبه شری خلقت خویش را مهار و مدیریت کند تا به کمال برسد.


98/4/18::: 2:32 ع
نظر()