از نظر قرآن، برخی از امور است که عقل انسانی خوب و بد آن را تشخیص می دهد و نیازی به عاملی دیگر برای شناخت آن نیست؛ بلکه نه تنها عقل انسانی خوب و بد امور را تشخیص می دهد ، بلکه در شکل عقل عملی به خوب گرایش و از بد گریزش دارد. از اموری که عقل در مقام اندیشه و انگیزه یعنی علم و عمل به عنوان حق و امری ارزشی آن را می پذیرد و بدان گرایش دارد، اموری چون عدالت، صداقت، امانت و وفا است؛ در برابر اموری مانند ظلم ، خیانت، دروغ ، پیمان شکنی و مانند آن ها را ضد ارزشی تلقی کرده و آن را بر نمی تابد.
به سخن دیگر، عقل انسانی کاشف از حسن و قبح چیزها است به طوری که حتی اگر نقل وحیانی معتبر هم نبود، عقل به تنهایی این امور را کشف کرده و عاقل بر اساس آن رفتار می کند.
به نظر می رسد که اگر این اصول اساسی که عقل کشف می کند، مورد اعتبار از سوی شخص یا افراد اجتماعی نباشد، نمی توان به افراد آن اجتماع زندگی کرد؛ زیرا بنیاد اجتماع بر اساس همین اصولی است که در قالب مصادیق حسن و قبح عقلی مطرح است.
اگر انسان با افرادی یا مردمی مواجه است که هیچ گونه پای بندی به اصول عقلی و حسن و قبح عقلی نشان نمی دهد، می بایست با چنین افرادی مبارزه کرد به طوری که گاه لازم است این مبارزه در راستای حذف آنان از روی زمین باشد؛ زیرا اینان نه تنها خود فاسد هستند بلکه به عنوان مفسدان در زمین، بنیادهای اجتماع انسانی را در معرض خطر قرار می دهند. از این روست که خدا می فرماید: فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْرِ اِنَّهُمْ لا اَیْمانَ لَهُمْ؛ پیشوایان کفر را بکشید؛ چرا که آنان پای بند سوگند و پیمان خودشان نیستند.(توبه، آیه 12) بنابراین با ترامپ به عنوان پیشوای کفری که به هیچ اصول عقلانی پای بند نیست و ابتدایی ترین اصول انسانی را زیر پا می گذارد جز از راه مقاتله و نابودی سازی نمی توان کنار آمد. پس باید به قصد کشتن چنین پیشوایان و امامانی بسیج شد و اجازه نداد چنین افرادی نبض اجتماع را به دست گیرند.