در آیات قرآنی از نامه اعمال اصحاب یمین و اصحاب شمال سخن به میان آمده است؛ خدا اصحاب یمین را اهل بهشت معرفی می کند که کتاب و نامه اعمال ایشان به دست راست ایشان داده می شود؛ چنان که می فرماید: فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ ؛ اما کسى که کارنامه اش به دست راستش داده شود. (انشقاق، آیه 7)
و نیز می فرماید: فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ ؛ اما کسى که کارنامه اش به دست راستش داده شود گوید بیایید و کتابم را بخوانید. (حاقه، آیه 19)
و نیز می فرماید: یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا ؛ یاد کن روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مى خوانیم پس هر کس کارنامه اش را به دست راستش دهند آنان کارنامه خود را مى خوانند و به قدر نخک هسته خرمایى به آنها ستم نمى شود. (انبیاء، آیه 71)
اما درباره اصحاب شمال که اهل دوزخ هستند، می فرماید: وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ ؛ و اما کسى که کارنامه اش به دست چپش داده شود گوید: اى کاش کتابم را دریافت نکرده بودم. (حاقه، آیه 25)
البته گاهی کتاب ایشان برای حقارت بیش تر از پشت به آنان می دهند؛ چنان که می فرماید: وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ ؛ و اما کسى که کارنامه اش از پشت سرش به او داده شود.(انشقاق، آیه 10)
با آن که خدا در آیات قرآنی، گروه های انسانی را به سه دسته اصلی سابقون و اصحاب یمین و اصحاب شمال دسته بندی کرده است(واقعه، آیات 7 تا 11 )؛ اما در هیچ سوره ای درباره چگونگی و کیفیت دسترسی سابقون مقربون به نامه و کارنامه و کتاب اعمال ایشان هیچ اشاره ای نشده است.
به نظر می رسد که مقربان(مطففین، آیات 21 و 28؛ واقعه ، آیه 88) که همان سابقون هستند(واقعه، آیات 10 و 11)، خود میزان الاعمال هستند و نیازی نیست که از چگونگی ارایه نامه اعمال آنان سخن به میان آید؛ چنان که اهل بیت(ع) که برترین این سابقون مقربون هستند، خود میزان الاعمال هستند و اصولا حق دایر مدار ایشان است؛ چنان که درباره امیرمومنان امام علی(ع) آمده است: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ. علی با حقّ است و حق با علی. هر کجا علی باشد، حق هم آن جاست. حق به دور علی میگردد، نه این که علی به دنبال حق باشد.
خدا می فرماید: وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا؛ ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد.(انبیاء، آیه 47)
امام صادق (علیهالسلام) درباره این آیه که خدا فرموده است: و أنّ هذا صراطی مستقیماً فاتّبعوه؛ فرمود: «هو و الله علىّ، هو و الله الصّراط و المیزان؛ این صراط مستقیم من است پس از آن پیروی کنید، فرموده است: به خدا سوگند آن علی است به خدا قسم او صراط و میزان است». و در حدیث دیگر فرموده است: «نحن الموازین القسط؛ ما همان موازین قسط هستیم». (کافى، ج1، ص 469 ؛ معانى الاخبار، ص 31؛ کتاب معاد در قرآن، جوادی آملی، ج 2) هم چنین در زیارتنامه امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام نیز مىخوانیم: «السلام على میزان الاعمال»
البته اگر برای سابقون مقربون که مقام ایشان برتر از همه موجودات هستی است، نامه اعمالی داده شود، با دو دست ادب داده می شود و آنان نیز با دو دست می گیرند؛ زیرا خدا دو دستش یمین است ، چنان که در روایت است: کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِین.(التفسیر ، للعیاشی، ج 2 ، ص 240؛ الکافی ، الإسلامیة، ج2، ص126.) هم چنین در ادعیه درباره خدا آمده است: بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّة، ای خدایی که دو دست به عطا مبسوط و گشاده است.(المصباح للکفعمی؛ جنة الأمان الواقیة، ص647.)
خدا در قرآن نیز می فرماید: بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ؛ بلکه دستهای خدا گشاده و مبسوط است و مغلوله و بسته نیست.(مائده، آیه 64)
در روایت درباره معصوم(ع) آمده است: «صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِین؛ صاحب این امر دو دستش دست راست است.»(قرب الإسناد ، چاپ جدید، ص309)
بنابراین، اگر برای مقربان سابقون نامه اعمالی ارایه شود، با دو دست داده می شود؛ هر چند که چنین نیازی نیست و آنان خود میزان و شاهد اعمال بشریت هستند.(توبه، آیه 105)