از نظر آموزههای قرآنی، انسان دارای کرامت ذاتی است که او را برتر از دیگر آفریده های الهی می کند؛ (اسراء، آیه 70) زیرا خلیفه الهی است و همه اسماء الهی را به سبب روح و تعلیم الهی دارا است.(بقره، آیات 30 تا 33؛ سجده، آیه 9)
اما در میان خود انسان ها، هیچ چیزی نیست که سبب امتیاز شخصی نسبت به شخصی دیگر شود، مگر میزت تقوا که موجب می شود تا شخصی برتر از دیگری باشد و از کرامت اکتسابی سود برد. خدا می فرماید : یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى? وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم ! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید . بی تردید گرامى ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست . یقیناً خدا دانا و آگاه است .(حجرات، آیه 13)
از نظر قرآن، تقوا از طریق عبادت شرعی به دست میآید که در شرایع اسلام بیان شده است. (بقره، آیه 21)
شریعت اسلامی در قرآن کریم بر این است که تقوا امر باطنی است و شناخت آن از طریق نشانه ها مانند نشانه های رفتاری ظاهر می شود.
از مهمترین نشانه و هم چنین عامل ایجادی تقوا دو عامل اصلی در شریعت است که نزدیک ترین راه به تقوا و کسب کرامت اکتسابی است:
1. عدالت به معنای اعطای حق هر صاحب حق و قرار دادن هر چیز در جای آن است که خدا به عنوان حق و جای مناسب آن دانسته است. از این رو خدا می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى? أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى? وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ ای اهل ایمان ! همواره [ در همه امور ] قیام کننده برای خدا و گواهان به عدل و داد باشید . و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید ; عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است . و از خدا پروا کنید ; زیرا خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است .(مائده، آیه 8)
از این آیه فهمیده می شود که عدالت و آن یعنی عدالت قسطی و دادن سهم هر کسی بلکه گرفتن سهم هر کسی در قالب قوامین بالقسط و شهادت قولی و فعلی برای آن نزدیک ترین راه تحقق تقوا و کسب کرامت اکتسابی است. از همین رو از نظر آموزههای قرآنی، مسلمانی جز به قیام به عدالت قسطی نیست. خدا می فرماید : وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَ?ئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا؛ و اینکه گروهی از ما تسلیم [ فرمان ها و احکام ] خدایند ، و برخی قاسطین و سهم خور منحرف اند ، پس کسانی که تسلیم شدند در صدد یافتن حقیقت و راه مستقیم اند. (جن، آیه 14)
بر اساس صنعت احتباک انسان یا مسلمان مسقط و سهمیه دهنده یا کافر قاسط و سهم خور است. پس کسی که عدالت قسطی را مراعات نمی کند اصلا مسلمان نیست؛ زیرا هدف بعثت پیامبران و کتب آسمانی رساندن مردم به قیام برای عدالت قسطی است (حدید، آیه 25) که محبوب خدا است: وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى? فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى? تَفِیءَ إِلَى? أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر بجنگند میان آنها صلح و آشتی برقرار کنید ، و اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تجاوز کند ، با آن گروهی که تجاوز مى کند ، بجنگید تا به حکم خدا باز گردد . پس اگر بازگشت ، میانشان به عدالت و انصاف ، صلح و آشتی برقرار کنید ; و همواره دادگری را پیشه سازید که خدا سهمیه دهندگان دادگر را دوست دارد .(حجرات، آیه 9)
نیز می فرماید : سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاءُوکَ فَاحْکُم بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن یَضُرُّوکَ شَیْئًا وَإِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ آنان فوق العاده شِنوای دروغ اند [ با آنکه مى دانند دروغ است و ] بسیار خورنده مال حرام ; پس اگر نزد تو آمدند میان آنان [ در آنچه تو را داور قرار دادند ] داوری کن ، یا [ اگر نخواستی داوری کنی ] از آنان روی برتاب . و اگر روی برتابی هرگز هیچ زیانی به تو نمى رسانند . و اگر میانشان داوری کردی به عدالت داوری کن ; زیرا خدا سهمیه دهندگان عدالت پیشه را دوست دارد .(مائده، آیه 42)
2. عفو و گذشت که شامل مرتبه احسان است که فراتر از عدالت است؛ زیرا نوعی ایثار از حق خود برای رضایت خدا است. خدا می فرماید: وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ؛ و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکى کنید طلاقشان گفتید در حالى که براى آنان مهرى معین کرده اید پس نصف آنچه را تعیین نموده اید [به آنان بدهید] مگر اینکه آنان خود ببخشند یا کسى که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد و گذشت کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر بزرگوارى را فراموش مکنید زیرا خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست. (بقره آیه 237)